• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

دلنوشته دلنوشته سقف تاریک | *Mahan* کاربر انجمن رمان فور

دلنوشته های کاربران
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
نام اثر
سقف تاریک
نام پدید آورنده
ماهان ایزدی
ژانر
  1. تراژدی
مقدمه
ببند چشمانت را، دیگر برای خیره شدن به آسمان دیره شده، نه ستاره‌ای مانده، نه ماهی.
ماه را کشتند، از روی حسادت.
ستاره‌ها متفرق شدند و جنگ جهانی به پا شد. آشوب آسمان را به هم زد. گمان می‌کردند با کشتن ماه، دیده می‌شوند
نمی‌دانستند دیده می‌شوند چون ماهی هست!
ببند چشمانت را، از آسمان فقط سقف تاریکی مانده... سقفی کاغذی که نقاشی‌های رویش با خط خطی سیاهی
پر شده است.
ببند چشمانت را...
آرام ببند
و آه نکش!
شاید آسمان
جنگیدن و نابود شدن را
یا حتی زشت شدن را
از زمین آموخته
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
مرا به سخره نگیر!
اگر آسمان همه جا یک رنگ است، چرا این سو تاریک و آن سو روشن است؟
چرا آن سو ابرهای سفید در لابه‌لای موهای طلایی خورشید به خود می‌بالند
اما این ور ابرها از خشم و نفرت پر شده‌اند و فقط غرش می‌کنند؟
چنگ به قلب زخم دیده‌ام ننداز با دروغ‌هایت
اگر آسمان همه جا یک رنگ است
آن سو چرا لبخندت زبان زد باران شده
این سو اشک‌های من و امسال من، خود باران شده؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
دیگر دلم باز نمی‌شود!
قفل و زنجیرش محکم است و با دیدن آسمان
بیشتر از قبل فشرده می‌شود و می‌گیرد
به جایی رسیده‌ام که دست مقابل چشمانم می‌گذارم
تا اسمان سیاه را شکار نکنند
این طعمه مزه زهرمار می‌دهد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
روزانه هزاران انسان می‌بینم
برخی نالان خسته مدام از روزگار و آسمان سیاه گلایه می‌کنند
برخی می‌خندد و انرژی مثبت به آسمان تاریک می‌فرستند
برخی مثل من
می‌نشینند و تماشا می‌کنند
فقط این را فهمیدم هیچ‌کدام وضع را بهتر نمی‌کند
اگر در لجن لبخند بزنی لجن‌زار بهشت نمی‌شود
اما شاید دل تو شاد شد
در هرحال
وضعیت تغییری نمی‌کند
مگر نه؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
گاهی چقدر می‌خواهی باور کنی
همان‌قدر زندگی برایت دشوار می‌شود
با عینک سفید
خواستم باور کنم سفیدی آسمان را
اما همان لحظه که شاد شدم
عینک از دستانم افتاد و سیاهی بر من غلبه کرد
انگاری سهم من از این سقف تاریک، بی تفاوتی بود
اگر شاد می‌شدم
زود ذوقم را کور
چشمانم را تاریک
و قلبم را له می‌کرد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین