هرگز دنبال نیمه گمشدت نباش یه آدم کامل باش در کنار یه آدم درست دیگه آدم‌های نیمه همیشه درگیر دلهره‌ان...
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
حرف دل
- نویسنده موضوع Queen
- تاریخ شروع
کاش بشه که جماعت یاد بگیرن هر انسانی فقط موظفه پاسخگوی خودش باشه در رابطه با زندگی شخصیش؛ انتخاب ها، علایق، گندها، شکست‌ها، پیروزی‌ها، خنده‌ها و گریه هاش.
کاش قبل سوال پرسیدن یا دست انداختن دیگران با خودمون فکر کنیم که فلان چیز آیا اصلا به من مربوطه؟ و دخالت من رو میطلبه یا خیر؟
کاش قبل سوال پرسیدن یا دست انداختن دیگران با خودمون فکر کنیم که فلان چیز آیا اصلا به من مربوطه؟ و دخالت من رو میطلبه یا خیر؟
می ترسم از آدم ها …
آدم هایی که دست می گذارند روی تنهایی ات …
مجوزِ ورود می گیرند …
و تنهاترت می کنند …
آدم هایی که سایه می اندازند روی سرت …
و بی تفاوت، سایه سنگین می کنند …
آدم هایی که ساده می گیری بودنشان را …
و سخت می کنند گذرِ لحظه هایت را …
آدم هایی که کوهِ معرفت می شوی برایشان …
و آنها مدام می لرزانندت با آتشفشانِ بی معرفتی هاشان …
آدم هایی که به هزار و یک خاطره، دلبستۀ شان می شوی…
و انها بي تفاوت ميگذرندو ميروند …
آدم هایی که دست می گذارند روی تنهایی ات …
مجوزِ ورود می گیرند …
و تنهاترت می کنند …
آدم هایی که سایه می اندازند روی سرت …
و بی تفاوت، سایه سنگین می کنند …
آدم هایی که ساده می گیری بودنشان را …
و سخت می کنند گذرِ لحظه هایت را …
آدم هایی که کوهِ معرفت می شوی برایشان …
و آنها مدام می لرزانندت با آتشفشانِ بی معرفتی هاشان …
آدم هایی که به هزار و یک خاطره، دلبستۀ شان می شوی…
و انها بي تفاوت ميگذرندو ميروند …
آدمای مهربون احمق نیستن اونا فقط فکر میکنن همه توی سینه‌شون قلب دارن
چقدر تلخه که یه شماره‌هایی تو گوشیت هست که فقط به خاطر این نگهشون داشتی که اگر اون آدم بهت زنگ زد جواب ندی
بعضی روزها برام سخته روحیه مو حفظ کنم و ادامه بدم،بعضی روزها هم نه؛انگار کوه انرژی و قوی بودنم و خیلی خوب میتونم دوام بیارم. تلاش مداوم این روزها پیدا کردن دکمه ی خاموش کردن صداها و حرف های توی سرم هست
واسه من زندگی جای خطرناکیه
بدن و روحم بهم یه تصمیم رو معرفی میکنن
آینده یه تصمیم
و حال یه تصمیم
این منم که این وسط شبیه به یه فیل تو وسط سیرک دارم تاب میخورم
هر لحظه ممکنه کل بازی و بهم بریزم و به جمعیت حمله کنم
ولی قطعا بهتون میگم از دردناک ترین مسائل زندگی اجبار خودتون به چیزیه
و سخت تر از اون وقتیه که چندتا اجبار دیگه هم دارید و باز هم مجبورید به اون اجبار تن بدید
بزارید بازی و بهم بریزم
شاید خوشحال تر شدم.
ولی نه.
بدن و روحم بهم یه تصمیم رو معرفی میکنن
آینده یه تصمیم
و حال یه تصمیم
این منم که این وسط شبیه به یه فیل تو وسط سیرک دارم تاب میخورم
هر لحظه ممکنه کل بازی و بهم بریزم و به جمعیت حمله کنم
ولی قطعا بهتون میگم از دردناک ترین مسائل زندگی اجبار خودتون به چیزیه
و سخت تر از اون وقتیه که چندتا اجبار دیگه هم دارید و باز هم مجبورید به اون اجبار تن بدید
بزارید بازی و بهم بریزم
شاید خوشحال تر شدم.
ولی نه.
عاشق بود اما معشوقی نمی‌یافت. کسی نبود تا آن همه جملات خوب و حس‌های قشنگش را به او ابراز کند. رفته رفته آن عشق کهنه شد و شکل تنفر به خود گرفت. تنفر از خودش، آدم‌ها و زندگی.
بعضی وقتا تنها چیزی که نیاز داری اینه که یه نفر بهت بگه “من کنارتم نگران نباش همه چی درست میشه” و واقعا درست بشه.
دویدن دنبال ادمی که از قصد گمت کرده مثله شیرجه زدن بین کلی کاکتوسه خودت میدونی که اون زخمیت میکنه تورو از بین میبره ولی با این حال بازم اونو به همه ترجیح میدی با همه بدیاش با همه دوست نداشتناش