• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

aurora

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
نام اثر
مترسک های چوبی
نام پدید آورنده
زهرا پاکزاد
ژانر
  1. درام
نامه ای به مترسک عزیز:
دوست من سلام!
امروز میخواهم چیزی را به تو بگویم که اگر پیش هم نوعان خود میگفتم من را به جرم
توهین به خودشان در دادگاه خود محکوم و با قضاوت ها و حرف هایشان من را اعدام
میکردند:
من اگر جای تو بودم تا ابد خدارا بابت انسان نبودنم شکر میگفتم
در دنیای انسان های که جایی برای سادگی نیست..!
جایی برای مهربانی و عشق هدیه دادن نیست..!
اصلا این دنیا با وجود انسان ها جایی برای زندگی کردن نیست..!
زیرا انها:
نامشان انسان است و به بهانه انسانیت دل میشکانند..!
نامشان انسان است و به بهانه انسانیت نابود میکنند رویا ها و باورهارا..!
نامشان انسان است و به بهانه انسانیت نابود میکنند عشق و امید را..!
نامشان انسان است و به بهانه انسانیت طعنه میزنند و روح تکه پاره میکنند..!
و جالب اینجاست که گاهی مغرور میشوند..!
مغرور میشوند به بی منطقی هایشان..!
مغرور میشوند به دل شکستن هایشان که همه اش به بهانه (ما صلاحشان را میخواهیم) است..!
مغرور میشوند به عزت و احترام و درک و منطقی که از جانب یگانه یکتا برایشان به ارمغان امده است..!
مغرور میشوند به نابود کردن روح و روان و قلب دیگری و وجدان خود را با جمله های (تقصیر خودش بود)و (ما چهار تا پیرهن بیشتر از تو پاره کردیم)و (شما نمیفهمید) ارضا میکنند..!
و جالب است که گاهی ناسپاسی میکنند بابت داشته هایشان..!
گاهی درک نمیکنند که انسانیت به علت داشتن زبان و قوه ادراک نیست..!
گاهی نمیفهمند که تاوان دارد این ناسپاسی های و قلب شکستن ها..!
گاهی فراموش میکنند که انسانیت چیست؟
البته گاهی که نه!
بهتر است بگویم همیشه فراموش میکنند که کیستند؟
فراموش میکنند اصالت و شرافت را..!
فراموش میکنند مهر و محبت را..!
فراموش میکنند وجدان و خدا را..!
احساسات و عشق و محبت تنها چیزهایی است که انسان را از باقی موجودات برتری داده است و به همین علت است که صاحب ابدیت انها را اشرف مخلوقات نامیده است و انها این را هم فراموش کرده اند..!
گاهی با برخی از رفتار ها و صحبت ها چنان تکه پاره میکنند وجود و هستی ات را که فکر میکنی انها از حیوان نیز بد تر هستند و گاهی میگویی درود بر شرف برخی حیوانات..!
مترسک عزیز هرچه بگویم تو نمیتوانی تجسم کنی دنیای زیبایی که با وجود انسان ها به گند کشیده شده است...!
با وجود قضاوت هایشان..!
با وجود غرور و تکبرشان..!
با وجود بهانه هایشان..!
با وجود ناسپاسی هایشان..!
مترسکم اهسته بخواب و خارج کن از دلت رویای انسانیت و محبت دیدن زیرا که چیزی جز درک نشدن و تحقیر شدن رویاهایت نصیبت نمیشود..!
مترسکم ارام بگیر که اگر با دنیای انسان ها اشنا شوی چیزی جز غم و غصه و پشیمانی نصیبت نمیشود..!
مترسکم خدا را شاکر باش که نمیتوانی از نزدیک انسان ها و دنیایی که انها ساخته اند را ببینی"زیرا میدانم که میدانی که قلب کوچک و مهربان و ساده ات تحمل این حجم از بی مهری و ظلم و نیرنگ را ندارد..!
راستی دوست من!
در دنیای مترسک ها و ادمک های چوبی چطور؟
انجا نیز از بی مهری و قضاوت خبری هست؟
انجا نیز میزنند و میشکانند ؟
انجا نیز تبر بر ریشه نهال ارزوهایت میزنند و تورا رویایی و بی منطق خطاب میکنند؟
راستی مترسک در دنیای شما هم رویاها و علایق و وجودیتتان باید بر حسب استاندارد های دیگران باشد؟
راستی.....
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین