کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد
چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
سلام خسته نباشید من چند سال پیش ی رمان خوندم الان اسمش یادم نیست دختر تو خیابون بود داشت برمیگشت خونه که ی پسر ک تو ماشین م*س*ت بود جلو اونو میگیره و میبرش خونه بهش مزاحمت میکنه بعد دختر رو ب زور نگه میداره میگه بچه رو ک بدنیا آوردی میتونی بری بعد دختره بعد از ب دنیا آوردن بچه ولش میکنه میره پیش...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
من به سرتق معروف بودم دختری که اگه ی روز دعوا نمیکرد روزش شب نمیشد. ولی در مقابل تو میشدم اتشفشان خاموش شایدم یه گربه لوس بهترین روز هام رو در کنار تو داشتم. ولی همه اش ارامش قبل طوفان بود چون سرنوشت خوابای بدی برامون دیده بود و این من بودم که ازت فرار کردم. توی عشق تو سوختم و باز متولد شدم...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
#پارت_1
#رمان_تا_اخرش_بمون
هوا خیلی گرم بود کنار خیابون ایستاده بودم و دستبند میفروختم.
خودم درستشون میکردم و هر روز میاومدم و اینجا میفروختم.
کسی زیاد نمیخرید اما باز هم من دست از کارم نمیکشیدم؛ هر چی باشه باید من هم به خانوادهم کمک کنم.
دیگه خسته شدم وسایلهامرو جمع کردم و تو...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
سلام. دنبال این رمان میگردم:
دختری که تنهاس و منزويه چون مامانش ورزشکار بوده و وقتی مسابقه داشته این دختر رو حامله میشه و از مسابقات محروم میشه.
برای همین پدر و مادر این دختر سالهاست که همش سر این موضوع دعوا دارن.دو تا برادر داره که این دوتا برادر هم خیلی بهش نزدیک نیستن.برای همین دختره همش سر...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه: دختری که عمرش رو پایه جمع کردن پول عمل خواهرش کرد ولی یک روز توسط نامزدش متهم به دزدی پول میشه و دقیقا روز قبل عمل خواهرش پول عملش رو بالا میکشه و اینجا تازه اول ماجراست
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
ارت_1
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام
مادرم وقتی...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام
مادرم وقتی...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
پارت_1
درو باز کردم و دویدم سمت اتاق شیما
از بچگی من کتک خورشون بودم نمیدونم منو از پرورشگاه اوردن یا... خلاصه اینکه هرچی خواستم دادن به شیما، شیما خواهر بزرگمه یه 1سال باهام اختلاف سنی داره من امسال درسام تموم میشن و ازاد میشم، اما چه ازادی! ازادی که همش با گریه و کتک باشه رو صد سال نمیخوام...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
هواپاییزی وسرد شده بودمن هم روی برگ ها قدم میزدم صدای خش خش،
برگها زیر پایم حس قشنگی بودکه ناگهان موجودی روکنارخودم حس کردم؛
یک توله سگ کوچولو بود که تابه
صورتش نگاه کردم شروع کرد دنبال
من دویدن من جیغ میزدم وای کمک وای مامان وای فقط حیغ
میزدم،که دیدم اون توله سگ با
صدای کسی از من فاصله گرفت
به...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
خلاصه: سانازدختری که به طور ناگهانی با مردی تصادف میکنه، این مرد زخم خورده بود مردی از جنس تنهایی و غروری بی حد و مرز، حال باید ببینیم سرنوشت چه چیزی برای این دو رقم میزند...
خلاصه: ویرا بعد از مرگ مادرش دختری افسرده و زودرنج میشه و با بقیه آدمها روابطش رو کم میکنه. این موضوع تا ۲۰ سالگیش هم ادامه داره تا وقتی که وارد دانشگاه میشه و اتفاقات عجیبی براش رقم میخوره...
غیر از ویرا پسری به اسم پنهان در یک شرکت بزرگ چرمسازی مشغول به کاره. زندگیه خوب و یکنواختی داره تا...
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان این شهر بوی مرگ میدهد
رمان عاشقانه
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
مرگ
ناولفور
نیکیسا
وان شات
کتاب
کتابخانه
*بسم رب*
.
.
نوشتن این کلمات چقدر سخت است، با اینکه زبان نیست اما انگشتان هم راضی به گفتن نیستند.
چقدر این اتفاق ناگهانی و ترسناک است اما چه گوییم که خواست خدا است
چه گوییم که بی تو در اینجا صفایی ندارد...💔
.
.
سریر عزیز ابر مدیر و همکار گرامی روحت شاد و یادت گرامی!
.
.
💔 @Sarir 💔
نام رمان: قلب بی احساس من
ژانر: طنز،کلکلی و عاشقانه
نویسنده: تیام قربانی
خلاصه رمان: خستهام از زندگی تکراری، از حرفهای تکراری، نیش و کنایههای تکراری، یک دختر چقدر ظرفیت داره؟!ا ز حرفها! از نیش و کنایهها!
حرفهایی که تا عمق قلبت رو میسوزونه. گاهی از خودم میپرسم چرا من؟! مگه چیکار...
احساس
انجمن رمان
انجمن رمان فورانجمن رمان نویسی
انجمنناولفور
بخش کتاب
برترین انجمن رمان نویسی
بهترین انجمن رمان نویسی
تالار رمان
تایپ رمان
داستان کوتاه
در حال تایپ
رمان
رمان آنلاین
رمان نویسی
سایت رمان فور
سایت نویسندگی
فن فیکشن
ناولفور
وان شات
کتاب
کتابخانه
*بسم ایزد*
قوانین تایپ رمان:
1. خواهشمندیم تا آنجا که در توان دارید غلط های املایی در رمان نداشته باشید
2. رمان های شما پارت اول و پارت پایانی تعیین سطح می شود
3. از ناظر ویرایشگر و سایر افراد نظارت گر راهنمایی بخواهید و به راهنمایی های شان گوش دهید
4. اسم های تکراری، خلاصه و نقد های تکراری اگر...
*بسم ایزد*
نویسندگان گرامی چنانچه از پایان کل رمان خود اطمینان دارید
در این تاپیک و در یک پست لینک رمان تکمیل شده اتان را به همراه
جلد رمان تان در این تاپیک بفرستید^^
موفق و پیروز باشید...!
«بسم ربی»
درود بر شاعران عزیز انجمن ناول فور!
در این تاپیک، بعد از کامل شدن مجموعه اشعار خود، نام مجموعه به همراه لینک با ما به اشتراک بگذارید.
قلم زیبایتان پایدار❤️
«بسم ربی»
درود بر کاربران گرامی رمان فور❤️
برای ایجاد یک مجموعه شعر ابتدا وارد ساب شده و نام موضوع را در این قالب بنویسید:
مجموعه شعر (عنوان مجموعه شعر) | (عنوان شاعر) کاربر انجمن رمان فور
و بعد در پست ابتدایی موارد زیر را نام ببرید.
پست اول
عنوان: (عنوان مجموعه شعر)
قالب: (نوع قالب...