• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

بهترین انجمن رمان نویسی

  1. Hony. m

    هشتگ دهه هشتادیا/Hony. mکاربر انجمن فور

    نویسنده : Hony.m (حانیه مهدیار ) هدف : علاقه به نویسندگی، حمایت از دهه هشتادیا و انگیزه دادن ژانر : طنز ، عاشقانه زمان پارت گذاری : نامعلوم قلب‌های شکسته، غرورهای خردشده، احساسات مجروح و روح‌‌های نابود و داغان شده. چه برایمان مانده جز چشمانی یخی، قلبی سنگی و روحی غضبی. هیچ چیز نداریم. نه...
  2. ardalan.hadis

    عشق و مستی به قلم hadis

    نام رمان:عشق و مستی ژانر:عاشقانه،هیجانی،راز آلود بازی که من شروع کردم اخرش فقط خودمو ازار داد،من ترانه سبحانی قسم بر نابودی قاتلان مرگ برادرم خوردم ولی چه شد؟عاشقی من دگر کجا هارا گرفته است؟ این همه راز در زندگیم چه میکند؟چگونه باید فرار کنم ازاین درد و رنج حتی برای یک ساعت هم که شده؟مستی اری...
  3. ardalan.hadis

    در حال تایپ چش سیا

    #پارت1 +دختر خانوم ببخشید برگشتم سمت کسی که صدام زد و گفتم+ ها؟ یه زن چادری با اخم گفت ± کجا؟ خانوم کولمو زدم رو شونم و گفتم + خونه عاق شجا میای؟ با جدیت گفت + خانوم نامحترم درست صحبت کنید بعدشم اینجا باید حجاب رعایت شه کلافه گفتم _ دهه مگه اومد امامزاده؟ اومد عاقامو ببینم با تحکم گفت +...
  4. ardalan.hadis

    در حال تایپ عشق و مستی

    #پارت1 +دختر خانوم ببخشید برگشتم سمت کسی که صدام زد و گفتم+ ها؟ یه زن چادری با اخم گفت ± کجا؟ خانوم کولمو زدم رو شونم و گفتم + خونه عاق شجا میای؟ با جدیت گفت + خانوم نامحترم درست صحبت کنید بعدشم اینجا باید حجاب رعایت شه کلافه گفتم _ دهه مگه اومد امامزاده؟ اومد عاقامو ببینم با تحکم گفت +...
  5. Jihad_fateme

    رمان

    سلام یه رمانی بود یه مرد تقریبا چهل ساله که میخواد از یکی انتقام بگیره. و تمام ادم هایی که از اون فرد آسیب دیده بودن رو هم جمع کرده بود. بعد اون طرف هم برای عذاب دادنش ادم فرستاده بود و به زن باردارش مزاحمت میشه و زنش فکر کنم خودکشی میکنی. بعد خواهر این زنه خیلی ازش کوچیک بود زنش میشه و ازش...
  6. مهسانویسنده

    پرواز به مقصد آسمان

    نام رمان:پرواز به مقصد آسمان نام نویسنده:مهسانویسنده خلاصه: چند ساعت قبل از پرواز با من خداحافظی کرد و قرار بود که از آن سوی مرزها دوباره با من تماس بگیرد. اما ای کاش!هرگز به این سفر نمی رفت اگر میدانستم قرار است دیگر اورا نبینم بیشتر اورا درآغوشم میفشردم ومیبوسیدم. اگرهیچکدام از آنان پا در...
  7. مهسانویسنده

    پرواز به مقصد آسمان

    نام رمان:پرواز به مقصد آسمان نام نویسنده:مهسانویسنده خلاصه رمان: چند ساعت قبل از پرواز با من خداحافظی کرد و قرار بود که از آن سوی مرزها دوباره با من تماس بگیرد. اما ای کاش!هرگز به این سفر نمی رفت اگر میدانستم قرار است دیگر اورا نبینم بیشتر اورا درآغوشم میفشردم ومیبوسیدم. اگرهیچکدام از آنان پا...
  8. faezeh_ranjbar

    در حال تایپ ماموریت اجباری

    - اونی که تنت کردی مال منه. آتنا نیم نگاهی بهم انداخت و بی تفاوت گفت: چی میگی تو؟ من و تو نداریم که، یه بار من می پوشم یه بار تو. به خاطر پررویی اش شکه شدم، کمی بعد زدم زیر خنده و با صدای حرص دراری گفتم: باشه پس من برم یه نگاه به لباس زیر هات بندازم، حتماً چیز های خوب خوب توش پیدا میشه. با شنیدن...
  9. N

    Nafas

    رمان درباره دختری ک بعد از فوت مادرش پدرش میفرستم خارج برای تحصیل و دور از فامیل بعد سالها بر میگرده دختره پیش پدرش اما بعدا میفهمه پدر واقعیش نیست عموش هست زنش بهش خیانت کرده دختره و اذیت میکنه میخواد انتقام مادر شو از دختره بگیره بعد از کتک زدن دختره از خونش فرار میکنه با حال بد میره...
  10. مهسانویسنده

    پرواز به مقصد آسمان

    نام رمان: پرواز به مقصد آسمان خلاصه رمان: ازقبل به همه زنگ زده بود که مرا حلال کنید؛ قرار بوده به سفری برود که خوشبختی اش تضمین شودو هفته بعد من خودم را به او برسانم. چندساعت قبل از پرواز با من خداحافظی کرد وقرار شد از اون ور مرزها با من تماس بگیرد. اما ای کاش!هرگز به این سفر نمی رفت اگر...
  11. نَجـــوآ

    در حال تایپ چشمان درنده

    .
  12. Orchid

    در حال تایپ رمان مجهول از هستی

    به نام خالق زیبایی ها نام رمان: مجهول(تمام نشدنی) نویسنده: هستی ژانر: عاشقانه خلاصه: همه چیز از ان انتخاب سفید صورتی شروع شد و حوادث پیاپی اش. اما ان دعوت هم عامل دیگری برای گسترش این درگیری ها بود ولی هلپرین با از دست دادن کل زندگی اش باز هم استوار می ماند و دست از جنگیدن بر نمیدارد.
  13. zozo0909

    در حال تایپ سایه‌ی پنهان

    مقدمه: من سایه‌ای بودم پنهان در شهر! می‌دانید آخر غم، افسردگی، ناامیدی وتنهایی یکجا به اندازه یک لشکر سرباز و سوار نظام به روحت حملع کنند و کل وجودت را محاصره کنند، دیگر برایت فرقی ندارد مرده باشی یا زنده؟ این داستان، داستان منی است که تبدیل شده بودم به یک مرده متحرک که باید در دنیای خودش با...
  14. zozo0909

    در حال تایپ سایه پنهان

    مقدمه: من سایه‌ای بودم پنهان در شهر! می‌دانید آخر غم، افسردگی، ناامیدی وتنهایی یکجا به اندازه یک لشکر سرباز و سوار نظام به روحت حملع کنند و کل وجودت را محاصره کنند، دیگر برایت فرقی ندارد مرده باشی یا زنده؟ این داستان، داستان منی است که تبدیل شده بودم به یک مرده متحرک که باید در دنیای خودش با...
  15. Melisa

    در حال تایپ .....

    رمان دختره با دوستش میره بیرون دوستش میگه دارم میرم خارج داداشم به من وابسته است چند روز برای امتحان پیش داداشم بمون تا به تو عادت کنه من برم تو همین راه عاشق هم میشن
  16. S

    ازدواج اجباری

    رمان ازدواج اجباریه دختره به خاطر باباش که بابات قتل زندانه مجبور به ازدواج بایکی از اعضای خانواده مقتول میشه و باید رابطشو باخانواده و دوستاش قط یه روز پنهونی با دوستاش میره دور دور ک‌تصادف میکنه و پاش میشکنه اسم یکی از دوستاشم مهرداده که قبلا خاستگارش بوده
  17. Sani_sammm

    در حال تایپ ققنوس فراری

    #2 مانیااشاره میکردچیزی نگم زیپ دهنموبکشم. ماژیک ازدستش گرفتم گفتم؛ _برای من مشکلی نداره فردا براتون حرف درنیارن. نگاهی عاقل اندرسفیه بهم انداخت رفت کناریکی از بچه هانشست. خداشکرهمیشه تااونجایی که میتونستم درسهاجلوترمیخوندم وقتی توضیح دادم انگار داشت رگ...
  18. Zar

    رماني كه دنبالشم

    سلام دنباله يه رمانم كه دختر از خارج برميگرده برايه اينكه از شوهرش انتقام بگيره و باپسر عمه ناتنيش كه اونم دكتره ازدواج ميكنه اسمه پسر هم كيوان يا كيهان بود فك كنم
  19. Nasibe

    دلنوشته

    گاهی زندگی یه درسهایی بهت میده ! که با خودت فکر میکنی میگی؛ ای کاااش یه فرصت برای برگشتن به عقب داشتم و این قسمت از زندگیم رو بطورکامل حذف میکردم ... اما بیشتر که فکر میکنی میبنی ، اگه این قسمت از زندگیت حذف بشه تو الان این آدمی که هستی نبودی... و شاید هیچ وقت حاضر نمیشدی زندگی تا به الانت...
  20. Nasibe

    انتقام اشتباهی

    به نام خالق عاشقا انتقام اشتباهی پارت اول هوووووف وااااای مامان ، اخه چی بگم بهت صد بار گفتم وقتی پشت فرمونم ؛ هی فرت فرت بهم زنگ نزن ، مهلت هم نمیده تا بزنم کنار هوووووف آروم باش سارا ؛ ریلکس ریلکس ریلکس تر ، نفس عمیق خب... الوو مامان جونمم چی شده باز! دختررر چرا جواب نمیدی ؛صدبار به...
بالا پایین