• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

بهترین انجمن رمان نویسی

  1. D

    در حال تایپ رمان دنیای تاریک روبروم|نویسنده عسل

    رمان درباره ی دو تا رفیق فابریکه که جاده زندگیشون اونارو روبروی هم قرار میده و حالا باید انتخاب کنن جون خودشونو نجات بدن یا رفیقشون رو اگه شما بودین کدوم گذینه رو انتخاب میکردین؟ ادامه دادن زندگی روزمره و عادیتون و یا...؟ بچه ها رمانم تخیلیه و میتونین خودتونو جای شخصیت ها جا بزنین و...
  2. Masood.sh

    در حال تایپ مولود تاریکی

    در مورد پسری به اسم مالک که به همراه دوستاش یه شب چیزی رو میبینه.کنجکاوی و علاقش به مسایل ماورا باعث میشه کل زندگیش تو مسیر دنیاهای ناشناخته قرار بگیره
  3. Sani_sammm

    در حال تایپ ققنوس فراری

    باعجله واردحیاط دانشگاه شدم، میدونستم اگه دیرترازاستادعزیزی برسم کارم ساخته است. بدون مطلعی حذفم میکنه با اینکه فوق العاده بودم توکلاسش همیشه میگفت: _ دانشجوی بی انضباط باید بندازی جلو سگ. خیلی مردتیک زرورمیکرد ازشانسم امتحانم داشتم همین طوری میدویدم جزومو نگاه می انداختم یعدفه احساس کردم خوردم...
  4. Fatemeh18

    در حال تایپ رمان قسمت من

    خلاصه: پروانه دختری که پر از غم بود و با اینکه دورش شلوغ بود همیشه احساس تنهایی میکرد تااینکه هیراد پسری متفاوت وارد زندگی دختر قصمون میشه البته تفاوت این پسر این بود که مثل بقیه پسرا نبود البته نه همه پسرا، اونایی که کارشون خیانت و نارو زدن به دخترا هست رو میگم ولی پروانه هیراد رو خیلی متفاوت...
  5. Fatemeh18

    در حال تایپ رمان قسمت من

    خلاصه: پروانه دختری که پر از غم بود و با اینکه دورش شلوغ بود همیشه احساس تنهایی میکرد تااینکه هیراد پسری متفاوت وارد زندگی دختر قصمون میشه البته تفاوت این پسر این بود که مثل بقیه پسرا نبود البته نه همه پسرا، اونایی که کارشون خیانت و نارو زدن به دخترا هست رو میگم ولی پروانه هیراد رو خیلی متفاوت...
  6. Nasi

    در حال تایپ از عشق متنفرم!

    مقدمه : کی گفته همه آدما باید عاشق باشند؟ کی گفته همه آدما باید احساسات داشته باشند؟یعنی اگر کسی فقط تنفر در وجودش باشد خواهد مرد؟ فاصله بین تنفر و عشق فقط یک تارمو نازکه خیلی نازک خیلی مراقبت این تار مو نازک باشید! با کلافگی به ساعت نگاه کردم ای بابا چرا عقربه ها حرکت نمیکنن خسته شدم استاد...
  7. Sogand

    کسی اسم این رمانو میدونه

    سلام کسی اسم این رمانو میدونه دختری که با پسری بزور ازدواج میکنن چون برادر اون پسر بخاطر این دختر تو کماست بعد یروز شوهره به دختره مزاحمت میکنه چون فکر کرده داداشش مرده و دخترم حامله میشه فکر کنم اسم دختره گل داشت مثل ترگل
  8. Zhra996

    حلقه داغ

    یه رمانی خونده بودم درمورد یه زن و شوهری بود که داستان از جایی که شروع میشد جوری طراحی شده بود انگار پسره به دختره مزاحمت کرده و مدام با دختره بد رفتاری میکنه و کتکش میزنه یه جایی از داستان هم پسره حلقه داغ شده رو تو دست دختره میکنه که دستش میسوزه...داستان پیش میره مشخص میشه اینا زنو شوهر بودند و...
  9. عسل سختکار

    در حال تایپ شیطان خلافکار

    رمان شیطان خلافکار به قلم عسل سختکار داستان زندگی دختری که توسط بی رحم ترین خلافکار خاورمیانه دزدیده میشه و بی گناه تاوان میده،شکنجه میشه،بهش مزاحمت میشه،افسرده میشه و... زندگیش پر از سراشیبی و سرازیری های زیاده با این حال کسی نمیدونه اخر داستان چی میشه...
  10. R

    رمان

    دختری هستش اسمش است نفس نفس شرکتی پسر کار میکنه یه بچه داشته که بچه هست از دوست صمیمی نفس بوده که به‌ نفس خیانت میکنه الان نفس با پسر ازدواج میکنه برای عاشق شدن و اینکه با دوست دختر صمیمی که باهاش بوده و حرص در بیاره
  11. زهرا سالاری

    ...

    دختر و پسر تو ایل زندگی میکردند ..پدر دختره خان ده بود و دختره فرزند کوچیکه بود ....اسم دختره یادم نیس و اسم پسره سالار خان بود .. دختره از ی رعیت خوشش اومده بود و قرار گذاشته بودن فرار کنن ک متوجهشون میشن و دختره رو تو اصطبل زندانی میکنن ....
  12. mahak jahani

    الهه ها پارت 1

    آتنا: گیج شده بودم. یعنی اون دختری که لونا دیده کیه؟ به خنگی خودم خندیدم. معلومه، دیانا دژاردین! معلوم نیست چه خوابی برای تاریکی دیده. و مهم تر از این: اون ساحره کیه؟ چرا تو خواب لونا نفوذ میکنه؟ خیلی سوال داشتم. نمیتونستم منتظر جواب بمونم. باید همین الان دست به کار بشم. رفتم به کتابخونه ام...
  13. Mobi bano

    از همان غروب سرد بارونی

    ساعت ۸شب حالا از کجا ماشین گیر بیارم من؟!؟ به خوشکی شانس!!! اون ماشینه!!!!؟؟؟؟وااااییی خدایا شکر بالاخره...تاکسی!!! -خانم بفرمایید بالا میرسونمتون!! -وااا تو که تاکسی نیستی...برو اقا مزاحم نشو... -خانم بارون شدیده من چرا باید مزاحم بشم عجبا...تو این زمونه نمیشه خوبی کرد؟!؟ -باشه..ولی عقب...
  14. Jalilian

    تیمارستان عشق

    ....
  15. Jalilian

    تیمارستان عشق

    .....
  16. Jalilian

    تيمارستان عشق

    اسم رمان=تیمارستان عشق نویسنده=فاطمه زهرا جلیلیان ژانر=اجتماعی،عاشقانه،درام خلاصه: خب خب ما هم مثل همه داستان ها یه دختر و پسر داریم البته این بار با یه تفاوت بزرگ اگه گفتین اون تفاوت چیه اینه که دختر داستان مغرور و گوشه گیره و پسر داستان شیطون... مقدمه: نمی دانم از عشق است که دیوانه شده ام یا...
  17. دخی مغرور

    عاشقانه مینوازم

    ۱۸ مارس . بریتانیا اسم من جورج است علاقمند به موسیقی اما از کی از اول زندگیم . جوری که یادم میاد داشتیم از شهر خارج میشدیم بخاطر ان صدای ترسناک که همه رو هیپنوتیزم میکرد برای نجات جونمون تنها یه راهکار بود یا نواختن یا مردن ما خانواده عالی هستیم تو چی موسیقی
  18. ی

    من عروسک نیستم

    نام رمان: من عروسک‌نیستم! نام نویسنده: یگانه جان ژانر: اجتماعی، عاشقانه، جنایی, هیجانی خلاصه رمان: سیمادخترشیطون وبلاکه ظاهر آروم وموجهی داره وبچه‌ی طلاقه ولی این ظاهرقضیه‌است وباورودسیماودوستاش به دانشگاه.... مقدمه: مهم نیست که حال دلت خوب است یانه! مهم نیست که اسیر بیگانه‌هاشدی، مهم نیست که...
  19. ~sahra~

    در حال تایپ رمان هوژین| ~sahra~ کاربر انجمن رمان فریو

    خلاصه: می‌گوید عشق تاوان دارد، شاید تاوانش از دست دادن خانواده‌اش باشد، شاید عصبانیت پدرش، شاید هم ترد شدن از یوی والدینش! گاهی با خود می‌گوید ای جان دل تو ازکجا آمدی که دین و دنیایم را به غارت بردی؟! یعنی میشود روزی که بدون ترس دستانت را بگیرم؟ نمیدانم!
  20. اهلام

    دختری تخس ولی شیطون

    بنام خداوندی که هرچه دارم از اوست خلاصه دختری که پدرو مادرش فوت شدندو خواهرش ازدواج کیکنه و مجبور میشه بره خونه خواهرش من.، اباجی الان چه فرقی داره هان اباجی.ای ورپریده ساکت خیلی فرق داره من. ای بابا اباجی. کم قر بزن لطفاً من. ولکه من اباجی اباجی. هان من. میگم یه مهمونی بده دیگه...
بالا پایین