دلنوشته

مقدمه: پنجره‌ای ساخته‌اند سراسر عشق و امید! دل‌هایمان پابند پنجره‌ عشق گشته‌اند! پنجره‌ای فولادین، ولی پر ز امید و عشق!

مقدمه: دلبر؛ تو که میدونی آدم‌ها گاهی وقت‌ها دلشون می‌گیره! دلشون قد هفت آسمون خدا می‌گیره و مجبورن به سکوت! آره خب؛ تو خوب درک می‌کنی... آخه تو دلبر همه چی تموم منی! دلبر آدما رو گاهی باید گوش داد؛ گاهی باید مثل یه رادیوی خراب به خش موج‌هاشون گوش داد و فهمید مشکل از کجاشونه.... . گاهی...

بسم‌ الله الرحمن الرحیم مقدمه: و دقیق آنگاه که فکر می‌کنی تمام است... می‌فهمی تازه اول راهی! و زمانی که دقت را بر نگاه می‌گزینی... می‌فهمی، رهت بی‌پایان است.

نام اثر: دختری از جنس خاک نویسنده: نارسیس یوسفی ژانر: اجتماعی، انگیزشی مقدمه: من دختری از جنس خاکم! من همه‌ی رمز و رازهای زندگی را می‌دانم... . هیچ‌چیز قدرت زمین‌گیر کردن مرا ندارد. زیرا اسراری در قلب من نهفته است! و تو چه دانی که این اسرار چیست؟

دلنوشته و از خدایی که غافل بودم به قلم: هدیه قلی زاده طراح: عسل زارع

نام اثر: لجن‌زاری برای ماهی‌ها به قلم: حزین طراح: بانوی شب

هرگونه کپی برداری از این مطالب پیگرد قانونی دارد

مقدمه؟! مگر عشق مقدمه‌ای هم دارد؟ من حتی به یاد ندارم اولین دیدارمان کی بود! فقط می‌دانم میان آدم‌هایی اشتباه، درست‌ترین آدم زندگی‌ام را یافتم... بهای سنگینی برایش پرداختم و حال با افتخار می‌گویم: این عشق می‌ارزید به تمام بها‌های جهان! عاشقش شدم... بی‌مقدمه، بی‌قاعده! عشق ما قاعده‌ای ندارد...

نام اثر: فراموشم نکن طراح: بانوی شب به قلم: سبا حسن نژاد

مقدمه: چندیست که عقایدم عوض شده است... منی که باور داشتم زندگی با خندیدن زیباست، حال لبخند را از هر کسی دریغ کرده‌ام... من خودم را نابود کردم، سوزاندم و سوختم، آتش بر جانم زدم و آرام اشک ریختم... کار دیگری از دستم بر نمی‌آمد... باور کن معیار‌های زنده بودن عوض شده است، دیگر مفهوم زندگی خندیدن...

نام دلنوشته: دفترچه کوچک نویسنده: آیلار آریا طراح جلد:بانوی شب

نام اثر: تنهایم نگذار نام نویسنده: گل سرخ ژانر: تراژدی مقدمه‌ی کوتاه: من ماندم در این دنیا تنهای تنها. بدون این‌که کسی وجودم رو حس کنه، این‌ور و اون‌ور می‌رم؛ شاید دیگه برایشان بی‌ارزش شده‌ام…

نام دلنوشته: دل را به خدا بسپار نویسنده: فاطمه مهرجرد ژانر: عارفانه، تراژدی مقدمه: سر بر شانه خدا بگذار تا قصه عشق را چنان زیبا بخواند که نه از دوزخ بترسی و نه از بهشت به رقص درآیی قصه عشق، انسان بودن ماست اگر کسی احساست را نفهمید مهم نیست سرت را بالا بگیر و لبخند بزن «فهمیدن» کار هر آدمی نیست…...

نام دلنوشته: نفیر خاموش نویسنده: Bardia کاربر رمان فور ژانر: غمگین_ اجتماعی ویراستار: @araliya http://forum.novelfor.ir/threads/معرفی-و-نقد-دلنوشته-نفیر-خاموش-bardia-کاربر-رمان-فور.545/ http://forum.novelfor.ir/