• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

رمان فور

  1. . MaHta .

    آموزش شروع نوشتن با مطالعه

    هیچ‌کس از بدو تولد نویسنده نیست و برای نویسنده «شدن» باید ذهن رو تربیت کرد. نویسنده هزار صفحه می‌خونه و یک صفحه می‌نویسه، این کار ساده نیست اما دشوار هم نیست. فقط باید از جامون بلند بشیم و خودمون رو برای کارهای بزرگ و هیجان‌انگیز آماده کنیم. در این تاپیک چند کتاب آموزش نویسندگی معرفی می‌کنیم که...
  2. Red.roz

    تولد تولد یک عدد همکار کوچولو

    !یک عدد همکار و مدیر آروم که قلم خفنش و نوشته‌هاش سایت و ترکونده! 🙂دیروز متولد شده و الان با اینکه ۲۰ و خورده‌ای سالشه کوچولو موچولوعه🙂 تولدت مبارک مرسی که با اومدنت توی جمع گرم و پر انرژی مدیریت، آرامش بخشیدی♡ @Sepideh Rezaei
  3. . MaHta .

    در حال ترجمه آتش فرشته | . MaHta . کاربر انجمن رمان فور

    نام اصلی کتاب: Angel Fire نام ترجمه شده: آتش فرشته نام نویسنده: Valmore Daniels نام مترجم: مه.دخت زبان مبدأ: انگلیسی خلاصه: فرشته آتش (جلد اول فرشتگان فروریخته) اسم من دارسی آندرسونه[1] و من با یک نیروی تاریک نفرین شده‌ام: هروقت که زندگی من درخطر باشه، چیزی درون من، آتشی ذاتی رو احضار می‌کنه تا...
  4. . MaHta .

    دلنوشته دالان عشق | . MaHta . کاربر انجمن رمان فور

    «بسم رب العشق» نام اثر: دالان عشق نویسنده: مه.دخت مقدمه: این مسیر ، سراسر پیچش است؛ به راستی مقصد این دالان، قلب توست؟ فی‌الواقع عشقت مرا به آرامش نگاهت، متصل می‌نماید؟ یا...! دستانت،‌ دستانم را در این دالان مملوء از محنت و مشقت رها می‌کند؟ این دالان، به کدام سوی ختم می‌شود جان جانان؟!
  5. Sara

    تولد ~ساروش ترین ساروش دنیا تولدت بسی هپی~

    سارای قشنگم؛ مهربون‌ترین و مسکوت‌ترین و با ادب‌ترین و...(کلی صفات خوب دیگه!) مدیرارشد تولدت مبارک. امیدوارم همیشه خوب و خوش و سلامت باشی و لبات همیشه خندون باشه. از خدا میخوام چرخ گردون دائم باب میل دلت بچرخه. امیدوارم تولد صدسالگی رو کنار نوه‌های گرام؛ با دستای لرزون کیک رو ببری(عجب آرزوی خفنی...
  6. ک

    در حال ترجمه ترجمه رمان تعهد تاریک| مریم زاری کاربر انجمن رمان فور

    نام اصلی کتاب: Dark Promise نام ترجمه شده: تعهد تاریک نام نویسنده: جولیا کرین ، تالیا جاگر نام مترجم: مریم زاری زبان مبدأ: انگلیسی خلاصه: آزورا یک مادر بود و فرزند خود را خیلی دوست داشت. علامت تولد ستاره مانند دخترش، که در کنار چشم راست او بود؛ نشان میداد که دخترک یک پری آرورین است. پری های...
  7. Sara

    تولد ~ماری تولدت مبارک~

    ماری جان تولدت مبارک‌. امیدوارم چرخ گردون همیشه مطابق میلیت بچرخه و زندگی دائم روی خوشش رو بهت نشون بده. خوشا آن سحری که مرغ دل نغمه سرود بر آمدنت سلام و صد درود. اینم هدیه‌ی من:) @M.a.r.y.a.m
  8. سارا مرتضوی

    داستان کوتاه مجهول | سارا مرتضوی کاربر انجمن رمان فور

    نام اثر: مجهول نام نویسنده: سارا مرتضوی ژانر: اجتماعی خلاصه: روایت یک پسر که در جستجوی آینده‌ای است که برای خود نیز نامعلوم است. نااُمید پرسه می‌زند که از اتفاق کیف کرمی زنانه‌ی ارزانی از آسمان به زمین می‌آید. او با توجه به محتویات داخل کیف رویاپردازی کرده و شخصیت جدیدی از فرد مجهول می‌سازد؛...
  9. سارا مرتضوی

    تکمیل شده کراش | سارا مرتضوی کاربر رمان فور

    نام اثر: کراش نام نویسنده: سارا مرتضوی ژانر: عاشقانه در افکار خود غوطه‌ور بودم که در باز شد و دیدمت. چند ثانیه طول کشید، نمی‌دانم به چه فکر می‌کردی اما من عاشقت شدم. در یک لحظه! چند ثانیه کوتاه
  10. Sara

    تولد 💗😍Happy Birthday Ghazal💋🥳

    Happy birthday my dear friend, may the bright colours paint your life and you be happy forever تولدت مبارک دوست عزیزم امیدوارم رنگ های شاد و روشن زندگی ات را نقاشی کنند و همیشه شاد باشی💕😘
  11. Sara

    تولد هاچ تولد مبارک🤩💖

    نیکو جونم تولدت مبارک💖
  12. Sara

    تولد میلاد ملاقه‌زن چیره‌دست انجمن

    یا غفور بسم خالق ملاقه‌هاpjb شرف بر درودتانAb::bazi/ امروز ما اینجی جمع شدیم تا شاهد تبریک‌هایی از سوی یک سری زخم خورده باشیم چرا که تمامی عوامل درونی و بیرونی اعم از کاربر تازه وارد گرفته تا خوده شخص شخیص خویش، از ملاقه‌های مبینا خاتون: @mobina..a زخم‌های کثیر خورده‌ایمgijj حال این‌جا هستیم تا...
  13. Sara

    داستان کوتاه داستان ناتمام

    .
  14. Nargesrezazadeh

    عکس شخصیت عکس شخصیت های رمان دخترانی از تبار شیطنت|نرگس رضازاده کاربر انجمن رمان فور

    نام رمان:دخترانی از تبار شیطنت نام نویسنده:نرگس رضازاده نام ناظر:Ber'ke ژانر:عاشقانه،طنز هدف:علاقه به نویسندگی ساعت پارت گذاری:نا معلوم خلاصه: داستان درباره چهار دختر شیطون هست که با هم در یک دانشگاه قبول می‌شوند؛ دانشگاهی دور از شهر خود. این دختران با کارهایشان لبخند بر لب اطرافیانشان می‌آورند...
  15. Sara

    ویژه سری اول رادیو نجوا | تبریک روز قلم

    بسم تعالی... سلام و درود به کاربران عزیز انجمن ناول فور. تیم آوای انجمن ناول فور، در نظر دارد برای مناسبات مهم، برنامه‌ایی به نام «رادیو نجوا» ترتیب دهد که تمام گویندگان عزیز انجمن در آن همکاری داشته باشند. سری اول رادیو نجوا را اختصاص می‌دهیم به «روز قلم». اول از همه متشکرم از @HAZ'IN عزیزم...
  16. rion.mrd

    دلنوشته نامش زندگیست|Rion-mکاربر رمان فور

    زندگیست ! نه با شکستش ناامید شو و نه با پیروزیش مغرور. زندگی بالا و پایین دارد، خوشی و ناخوشی. زندگی است دیگر ! هیچ چیزی در آن پایدار نیست. به قول شاملو :«کوره ها سرد شدن ،سبزه ها زرد شدن خنده ها درد شدن :)» به هیچ چیزش دل خوش نکن. نه ادم هایش نه لحظه های تلخ و شیرینش. شیرینیش خاطره خوب میشود و...
  17. Sara

    دلنوشته حزن اشک‌هایت خواهر | SAB'AM کاربر انجمن رمان فور

    مقدمه: اشک‌هایت را می‌نگرم و غرق می‌شوم در غم هر قطره‌ی خونینش... اشک‌هایت را می‌نگرم و غرق میشوم در فاصله‌ای که مارا دور از هم قرار داده‌ است... اشک‌هایت را می‌نگرم و غرق می‌شوم در خیال این که هر قطره‌اش قرار است روی کدامین کاشی راه‌روی تنگ بیمارستان بچکد خواهر؟ #elim
  18. banoyeaab

    تکمیل شده هجرت‌عشق | ساره کاربر انجمن رمان فور

    خلاصه: روایت دو زندگی دردسرساز و پر ماجرا! رمان، زندگی چهار نفر رو روایت می‌کنه. تانیا دختری که عاشقِ مردی نویسنده به نام رادمهر می‌شود. عشقی پاک اما دشوار! عشقی که پایان مشخصی ندارد. عشقی که به هجرتی تلخ ختم می‌شود. هجرتی که مشخص نیست پایانش شادی و آزادیست یا که مرگی دردناک...!
  19. معصومه مومنی

    تکمیل شده جایی حوالی ل*ب‌هایت| آنشرلیـــــ🍊مومشکی کاربر رمان فور

    دنیا و آدم‌هایش، آسمان با همه ستاره‌هایش، ریشه و ثمره‌هایش و حتی زندگی و مرگ را جایی به امانت گذاشته‌ام؛ شاید حوالی چشمانت و یا گوشه و کنار لب‌هایت... .
  20. .Nar.ges_86_

    در حال تایپ رمان بلوچ ارباب زاده | نرگس بامری کاربر انجمن رمان فور

    خلاصه رمان: دلارام دختری از تبار خوشی، دختری از قوم بزرگ بلوچ. دلارام همراه با خانواده‌اش از شهر مشهد که ساکن همان جا هستند برای مراسم ازدواج پسر عمه‌اش به چابهار که اقوام پدرش در آنجا زندگی می‌کنند می‌روند. مادری از قوم فارس و پدری از قوم بلوچ دارد. اما چه کسی می‌داند که با همین سفر زندگی...
بالا پایین