ک
کاربر حذف شده 825
مهمان
مهمان
- نام اثر
- دلنوشته دخترک غم ها
- نام پدید آورنده
- کاربر انجمن رمان فور دخترک غم ها
- ژانر
-
- فانتزی
شانزدهم خرداد ماه سال ۱۴۰۰
ساعت 18:29
دنیا!
کلمه خنده داری با درد های پشت خنده .
شاید همه ی دنیا برایم هیچ انگیزه و دل خوشی نداره .
سرنوشت!
بد جور باهام بازی میکنه بعضی وقتا بدجور از پا درم میاره شاید یه روزی دیگه باهاش نجنگم..
مثل بقیه آدم های که سرنوشت باختند.
ولی دختری هستم که هیچ انگیزه و هدفی برای جنگ با سرنوشت نداره .
می ذاشت کار خودش رو انجام بده بدون هیچ مقاومتی .
زندگی برام بی ارزش بود.
آدم هایش برایم بی ارزش بودند ...
اره من دختری بودم که روح نداشت ؛ درد داشت
بین این همه درد یه دلخوشی نداشت .
آری دختر های که فریادشان در قاب چشمانشان خاموش میشد.
شب که میشد بی دریغ فریاد درونشان نیز با پلی یه آهنگ می گذشت.
من زندگی نمیکردم فقط لحظه شماری مرگ و آخرین نفسم، روز ها میگذراندم تا اون روز فرا برسد ..
که دیگر نباشم .
ساعت 18:29
دنیا!
کلمه خنده داری با درد های پشت خنده .
شاید همه ی دنیا برایم هیچ انگیزه و دل خوشی نداره .
سرنوشت!
بد جور باهام بازی میکنه بعضی وقتا بدجور از پا درم میاره شاید یه روزی دیگه باهاش نجنگم..
مثل بقیه آدم های که سرنوشت باختند.
ولی دختری هستم که هیچ انگیزه و هدفی برای جنگ با سرنوشت نداره .
می ذاشت کار خودش رو انجام بده بدون هیچ مقاومتی .
زندگی برام بی ارزش بود.
آدم هایش برایم بی ارزش بودند ...
اره من دختری بودم که روح نداشت ؛ درد داشت
بین این همه درد یه دلخوشی نداشت .
آری دختر های که فریادشان در قاب چشمانشان خاموش میشد.
شب که میشد بی دریغ فریاد درونشان نیز با پلی یه آهنگ می گذشت.
من زندگی نمیکردم فقط لحظه شماری مرگ و آخرین نفسم، روز ها میگذراندم تا اون روز فرا برسد ..
که دیگر نباشم .
آخرین ویرایش توسط مدیر: