• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

همگانی • گزیده اشعار کاربران •

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,973
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
سلام و خداحافظ
چیزی تازه اگر یافتید
بر این دو بی‌افزایید
تا بلکه
باز شود این در گم شده بر دیوار...

از حسین پناهی.

شاعران عزیز اشعارتان جاودانه و قلمتان شادمانه باد.
این تاپیک جهت اشتراک گزاری اشعار کوتاهتان؛ که کم هستند
و نمی‌شود برایشان تاپیک جداگانه زده شود، ایجاد شده است.
لطفاً در این تاپیک تنها اشعاری که متعلق به خودتان است قرار بگیرد.
همچنین از ارسال اسپم خود داری شود.

سخت است قلم باشی و دلتنگ نباشی
با تیغ مدارا کنی و سنگ نباشی
سخت است دلت را بتراشند و بخندی
هی با تو بجنگند و تو در جنگ نباشی
از درد دل شاعر عاشق بنویسی
با مردم صد رنگ هماهنگ نباشی
مانند قلم تکیه به یک پا کنی اما
هنگام رسیدن به خودت لنگ نباشی
سخت است بدانی و لب از لب نگشایی
سخت است خودت باشی و بی رنگ نباشی
وقتی که قلم داد به من حضرت استاد
می گفت خدا خواسته که دلتنگ نباشی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
باران می‌بارد و...
باران شده مثال اشک‌های من
باران وحشی می شود
باران خیسم می‌کند
باران غم دارد و...
باران مثال درد‌های من
کاش باران شده، مهمان اتاقت می‌شدم
به پنجره می‌زدم، شکار نگاهت می‌شدم
کاش باران بودم و بی دردسر کنار تو
هر فصل می‌آمدم، چند روزی آرام می‌شدم
در پاییز رفتنت، یخ زده آرزوهایم
صدایی مدام می‌گوید، خیال محال می‌شوم
1:35_R
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
رنگ خونم سیه، به مثال سنگ تو
سرد شده روی موهایم رد دست‌های تو
اینجا هوا نیست و نفس نمی‌شود، کشید
طوفان درد آمده، یخ زده حتی خورشید
من کنار برگ‌ها مدام می‌ریزم زمین
پلک‌هایم خاموش شده، بی تو یعنی همین
R_00:57
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,973
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
من همانم که در این محنت گاه
بی ماسک گشت در بقالی ها
کویدی پرید از رو سر شوکول ها
آمد و تنگی افتاد در حلقوم ما
چندی بعد با چنین درد و زخم ها
صدا زد ماشالله ایل و تبار را
آمدند و رخنه کردند در ریه‌ی ما
عاقبت کشت این کوید زشت، ما را
در این روز ها بزن آن ماسک را زیرا
گر تو نخواهی چنین عاقبت زشتی را

 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

سوزوکی

مدیر باز نشسته
مدیر قدیمی انجمن
سطح
4
 
ارسالات
537
پسندها
948
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
5
شقایق های خونین در انتهای جاده
به انتظار کبوتر نشسته اند
با بال های خونین
در شقایق گم شو
به انتظار پایان ده
به انتظار آینه کار جاده
به انتظار سپیدی برف
نشسته بر گونه ی آن
به انتظار پایان ده و
به خورشید جان
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
بیا و نامم را بگو، دستم را بگیر و من را هم ببر
حال و هوای گرم شدن دارد دست‌های من
زمستان خیمه زده بر در سلول جهانم
استخوان‌ قلبم شکسته و
یک
تو را دیگر ندارد
R_3:35
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
قرص تنگ ماه نقش زد بر دیوار اتاقم
دلم هلال شد دور قاب نگاهت به نگاهم
چه تکرار مکدری دارد حال این روزهایم
عادت شده سیاه بپوشد به تن پرتگاه نگاهم
شب‌ها را دوست دارم، به از این روزهای تاریک
تا نباشی گله دارد این دست‌های بسته‌ی زبانم
باز دیدم در آب، ستاره‌ی دنباله‌دار کبودی
نقش بسته به در چشم‌های انتظارم
R_3:30
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
به تنهایی قسم نقد حرف‌های تو نیست
درد من عطر بغض در نفس‌هایم نیست
دیدن قرار‌های خالی دونفره
غروب و دریا و خاطره‌ها نیست
اگه پاهایم نمی‌آید با من
نه بخاطر تو، بخاطر خستگی‌ست
نیا به دیدار فکر‌هایم
در من دیگر جایی برای تو نیست
R_3:09
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
من پشت در‌های جهنم ایستاده‌ام
یک قدم مانده تا سقوط از چشم‌هایت
من آن اشک سرخ روی گونه‌ی توام
دیگر نمانده حتی یک گل در دست‌هایت
خاک و آب کنار هم یعنی من
ناله‌های ساکت شده‌ی نبودن‌هایت
سازها دیگر نمی‌رقصند
بسته شده هر راهی به کنارت
مرا در عمق آغوش خود غرق کن
چشم‌هایم عاشق تو شدن و تاریکی‌هایت
R_3:32
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
23
محل سکونت
Autumn
تکرار قشنگ هیچ در خط‌ها
صدای پیچیده در ساعت‌ها
انتهای خاطی و آلوده چیست؟
جز ترک و تنهایی و خلوت چشم‌ها
بطلانی سخت در راه است
رنگ سفید خون در رگ‌ها
افتاده‌ام در یک دره
تاریکی و غروب غربت‌ها
سنگی خورده‌ام و مانده
حرف‌های نگفته‌ی آن دست‌ها
R_2:37
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین