باور است که میآیی
شاید از طلوع فجر فردا
گشتهام جنگلهای تنهایی
بینام و نشان بودن پرستوها
صدای آبشار پیچید
خنده کرد طلسم غم بر ما
اینجا سد شده تمام راه
نیست دستانت به مثال پیچکها
نگاهم سخت دلتنگ است
به شوق تو نشسته در ایستگاه
روزهای بیقراری هستند
بارانی و خشک مانده این دریا
R_19:07
شاید از طلوع فجر فردا
گشتهام جنگلهای تنهایی
بینام و نشان بودن پرستوها
صدای آبشار پیچید
خنده کرد طلسم غم بر ما
اینجا سد شده تمام راه
نیست دستانت به مثال پیچکها
نگاهم سخت دلتنگ است
به شوق تو نشسته در ایستگاه
روزهای بیقراری هستند
بارانی و خشک مانده این دریا
R_19:07