• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

اشعار درباره فصل تابستان

Lady Narcissus

شهروند مانا
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
347
پسندها
414
دست‌آوردها
63
محل سکونت
شهر اولین ها
سالها در عمر من مهر آمد و آبان
گذشت
وز کمال غفلتم در نقصان گذشت
چشم من در زندگی نقش جوانی را ندید
این دروغ فاش پنهان آمد و پنهان گذشت
در شتاب عمر فردا ها همه دیروز شد
نا رسیده نو بهاران فصل تابستان گذشت
***
من
از میان واژه های زلال
دوستی رابرگزیده ام
آنجا که
برف های تنهایی
آب می شوند
در صدای تابستانی یک دوست
***
دستهایم را
از اشک
برکه ای ساخته ام
و در آینه اش
چشمانم را
آماده ی تسلیم دیدم
بی باوری مرگ بود
که جای خود
را
به
باور فراق می داد
در حزن تفته ی غروب تابستان
و زندگی
به خاطر چشمانی
عزیزتر از زندگی
ادامه می یافت
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Lady Narcissus

شهروند مانا
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
347
پسندها
414
دست‌آوردها
63
محل سکونت
شهر اولین ها
حیف نیست
توت تابستان
رویا شود
در انقراض این درخت
حیف نیست
ماهی
دریا را باور کند
در تنگ بلور

***

چه خوب بود
تابستانهای کودکی
وقتی
کرم های ابریشم را
به مهمانی برگ های توت می بردیم
و در
ولنگاری روزهای بلندش
هر روز کمی قد می کشیدیم
یادش به خیر
پاهای خاکی و پاشویه های حوض
یادش به خیر
حرفهای همسایه و آفتاب و فراقت

***

با مداد سبز
نوشتم
بهار و عشق
با قرمز
تابستان و تپش
با زرد
پاییز و خاطره
با انگشت
بر بخار پشت شیشه
نوشتم
زمستان و انتظار بهار
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Lady Narcissus

شهروند مانا
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
347
پسندها
414
دست‌آوردها
63
محل سکونت
شهر اولین ها
از ترکش جوزا به حکم آسمان تیری فرو افتاد

تیری که چون بشکست نیمش بر بهاران خورد

نیمش به تابستان

من در میان این دو فصل نیمه جان زادم

***

همان بهتر که از میان واژه ها بدرخشی !
خورشیدک من

مثل درخشش فانوس از فراسوی فاصله ها

مثل درخشش ستاره از پس پرده ی پشه بند

پشه بند

تابستان

کودکی

آه ! همان بهتر که نام تو در لا به لای گریه ها نهان باشد

***

مرا در خیابان لبخند سبز صبح کاشتند

در صف لطیف تابستانی طویل منتظران

قلبهایی طلائی که بی وقفه می تپیدند

و آرزوی دل انگیز رهایی داشتند
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین