-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دستآوردها
- 143
-
- مدالها
- 4
رفتی و صدای گام های رفتنت، ناقوس تلخ شبهای بیقرارم شد.
پیچکوار به دور گلوی عواطف معصومانهام پیچید،
بر روی حرفهای خاک گرفته بر طاقچهی سینهام، غبار غم انگیز پریشانی نقش بست.
بعد از تو،
من تنهاترین تنهایِ این شهرم!
رفتی... .
حرفهایت، صدای گامهای رفتنت، و ردِ پایِ به جاماندهات در خاک دلم، هر روز و هر شب قلب رنجورم را به صلیب میکشند.
بعد از تو دگر نماند از من چیزی،
دیگر برایت نمیشوم دلتنگ؛
انگار که سالهاست تو را به دست بادِ نسیان سپردهام.
فقط میدانی؟!
حرفهایی که در قلبم به انتظار نشستهاند، مرا بیش از پیش به جنون میرساند.
پس قلم بر رقعه مینشانم برای تویی که گوش شنوایی برای بانگ محزونم نداشتی.
.مینویسم تا شاید قلمِ بیقرارم از نوای این دل بینوا، فغان سردهد.
اینها تمام نامههایی است که پس از تو در قلبم، به انتظارِ شنیده شدن، از قطارِ عاشقی جاماندهاند... .
---
نیکو تهرانی
پیچکوار به دور گلوی عواطف معصومانهام پیچید،
بر روی حرفهای خاک گرفته بر طاقچهی سینهام، غبار غم انگیز پریشانی نقش بست.
بعد از تو،
من تنهاترین تنهایِ این شهرم!
رفتی... .
حرفهایت، صدای گامهای رفتنت، و ردِ پایِ به جاماندهات در خاک دلم، هر روز و هر شب قلب رنجورم را به صلیب میکشند.
بعد از تو دگر نماند از من چیزی،
دیگر برایت نمیشوم دلتنگ؛
انگار که سالهاست تو را به دست بادِ نسیان سپردهام.
فقط میدانی؟!
حرفهایی که در قلبم به انتظار نشستهاند، مرا بیش از پیش به جنون میرساند.
پس قلم بر رقعه مینشانم برای تویی که گوش شنوایی برای بانگ محزونم نداشتی.
.مینویسم تا شاید قلمِ بیقرارم از نوای این دل بینوا، فغان سردهد.
اینها تمام نامههایی است که پس از تو در قلبم، به انتظارِ شنیده شدن، از قطارِ عاشقی جاماندهاند... .
---
نیکو تهرانی
آخرین ویرایش توسط مدیر: