• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

Jamestek

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
0
دست‌آوردها
1
Kraken – ваш надежный помощник в цифровом мире. Это cutting-edge service, который ориентирован на тех, кто заботится о безопасности и seeks methods safe online interactions. Здесь your data находится под непрерывной защитой, а your actions скрыта от посторонних глаз.
<a href=https://krakennew.net/>вход kraken</a>
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

لیدا صبوری

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
15
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دلنوشت سبزینه ی روح
بقلم لیدا صبوری《 ماه بانو》

ترسیم یک التهاب دلخواهی میان جوشش دریای احساسم
کمرنگی پاییزی مزمن که برگریزانی نداشت و سردی عطشی حریص که رفع شد
تو بهاری دلخواهی به وقت آفتاب!
شکوفه باران بوسه که می گفتند بودی...
به بهار طعنه زده رُستن خیالت
همین چند قدمی خواب شیرین شبانه ام...‌
همانجا که تابستان تنم به بهار حضورت میوه داد!
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

لیدا صبوری

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
15
پسندها
0
دست‌آوردها
1
و یا شاید نور تردید افق بود
سرخی مبهمی مبهوت؛ شکفته میان سینه ی الوند
شکسته ای بُرنّدِه که برید سرزمین تاریکی را
ساکتی پر هیاهو...
مطلقی بی مثال و جادویی پر تکرار
ایستاده ام!
سخت و مصمم؛ روبه روشنی ابدی
فرا گرفته مرا حجم عظیم روشنی
نارنجی دلپذیری که هم آغوش گل سنگ بود صورتم را می نوازد و گونه های شوقم می بوسد
اینجاست سینه ی سرزمین طلوع دوباره
سرزمینی گرم..‌.
سرزمین نار و نوازش همواره....
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

لیدا صبوری

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
15
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دلنوشت سکوت
بقلم لیدا صبوری

رسا چون فریاد لبان سارم!
مشتاقی لب بام انتظار می خواند ترانه ی وصال را...
پا تند کرده ام سمت جاده ی آغوشت
سال و ماهی است که بی قرارم و نامه در پی نامه کاغذ می نویسم برایت...
چکامه ای از جنس آفتابم و شبان ماه زده ای تو...
سیراب گشته دفتر و کتابم از نامت
هم قلم هم جوهر صد طوماری و
لبریزم از خاطره ای که خاطرت برایم ساخت
و تو همچنان ساکت و پر هیاهو مدام در پی مدام هزارانی دریادم!
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

لیدا صبوری

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
15
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دلنویس انکار
عاشقانه های مهاجر و پریشان خیال
بقلم لیدا صبوری《 ماه بانو》

چمدان بسته بود و خیال رفتن داشت. مهاجر سراسیمه و آشفته خیال بود‌. گاه آسمان می بافت و گاه ریسمان!
دست نوشته در پی دست نوشته؛ سیاه میکرد و گردن غرورش از مو باریکتر بود!
پریشان خیال گیسو درون ترمه ی ابریشم پنهان کرد و شال قلاب دوزی بروی سرشانه انداخت.
جمع کرده بود همه اش را...
شانه ی طلاکاری و سرمه دان برنز و ماتیک سرخ را...
اختر و ماه و فلک بود بدور سر مهاجر می‌چرخید. لب ایوان جمله در پی جمله زیر لب مرور میکرد تا قربانی چشمانش کند و صد حیف که دگر افاقه ای نمی‌کرد!
مهاجر پرده ی فغان کنار زد و پابرهنه در حیاط دوید. سار بیخود اصرار داشت و اقاقیا بیهوده می رقصید و ترانه ی بامن بمان در گوش پریشان خیال می خواند و افسوس او...
هزار پشت چشم انکار از برایش نازک کرده بود!
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

لیدا صبوری

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
15
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بوی ریحان می‌دهد دستانت
پیچیده ای در هوای خیالم
سردو زمهریر و هم آتش است رویایت
گمگشته ای درون سینه ی مشتاق
می جویمت؛ تو چنانی چون گوهر نایاب
نیستی چنان که هستی در سر پرشورم
هستی حتی بقدر شیرینی خواب صبحگاه
نه خستگی بتکان از شانه های شب زده
نه بلندای روز بشمار از برای نبودنم!¡
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین