• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!
دلنوشته های کاربران

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
نام اثر
مرده‌ها زنده‌اند
نام پدید آورنده
سبا حسن‌نژاد
ژانر
  1. تراژدی
مقدمه:
مرده‌ها زنده‌اند و زنده‌ها.....بگذریم!
مرده‌ها می‌تپد قلب‌هایشان در قلب زنده‌ها و زنده‌ها.....فراموش کنیم!
مرده‌ها زنده‌اند در خیال زنده‌ها و زنده‌ها، خود سرگردانند در رویای مرده‌ای!
مرده‌ها بین ستارگان زندگی می‌کنند و برای زنده‌ها، روی زمین هم جایی نیست!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
می‌دانم نباید بمیرم و زنده‌ بمانم و زندگانی کنم برای آدمک‌های خیالی اطرافم که به گمانم همه از دنیای مرده‌ها به اینجا آمده و مهمانم هستند تنها برای چند ساعتی! و باز بعد رفتنشان، تنهایی می‌کشاند تن نحیف و روح شکست خورده‌ام از امواج وحشی دنیا را، به اعماق قبری که در وجودم برای خودم کنده‌است. می‌کشاند و پرت می‌کند تمامی من را در آن قبر و خاکم می‌کند؛ و تنهایی خودش به تنهایی می‌شیند و برایم عزاداری می‌کند. ای کاش زودتر بیایند به دیدنم آدمک‌های مرده؛ این پایین در قبری که دیوار‌هایش احساساتم و خاکش اشک‌هایم است، نفس کشیدن سخت است!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
درگیر رویای ماندن بودم و غافل بودم از مردنم و به گمانم کُلش سه ساعتی گذشته بود از مرگم. خب راستش را بخواهید مرگ که می‌گوییم تن سرد و چشمان بی‌فروغ و جسدی با پارچه‌ی سفید که یکی از کشو‌های یخچال‌های سرد خانه در خود جا داده است را تصور نکنید!
به گمانم مرگ یعنی مرگ احساس! همان هنگام که می‌میرانند تورا با کارهایشان و تو دردی احساس نکنی یعنی مرده‌ای و نفسی که می‌کشی سعی دارد زخم دل‌هایی که از دنیا خورده‌ایی را تیمار کند؛ دریغا که همیشه دیر همه دست به کار می‌شوند و اینجا هم همان‌گونه است! دیگر نفس کشیدن فایده‌ایی ندارد، لایه‌ی اوزون را بشکاف و بگذار آن فرابنفشی‌ها لمست کنند؛ کسی چه می‌داند شاید نفست خسته شد و بالا نیامد!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
مرده‌ام و هیچ شوک الکتریکی نرمال نمی‌کند آن گرام‌های متشکل از موج‌و اینتروال قلب احساسم را! ریتم سینوسی ضربان عاطفه‌ام صفر است و دیگر بازگشت سخت که نه؛ غیر ممکن است!
چشمانش را می‌بندد ونفسش میرود عاطفه‌ی لبریز از احساسم؛ باز تاوان مردن عاطفه و احساسم را قرار است من، به تنهایی به دوش کشم! باز کشیده می‌شوم سمت آن باتلاق و اشک‌هایم می‌پوشاند تن عریان از هر خوشبختی‌ام را و آری؛ امشب‌ هم دفن می‌شوم! هیچ مهمانی از آن سوی برزخ ندارم و باز فکر کنم تنهایی، خودش باید امشب‌ هم عزاداری کند برایم!
خداکند زود صبح شود؛ زیر فشار اشک‌هایم کم‌کم له می‌شود ته مانده‌های غرورم!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
مرده‌ها زندگی می‌کنند و زنده‌ها خیلی وقت است مرده‌اند! جالب است قلب زنده‌ها از آن خودشان نیست..... آدمی از آن سوی برزخ وسط قلب‌هایشان نشسته‌است و سفت و سخت، پا فشاری می‌کند بر ماندنش! اگر هم برود قلب را از تارو پود رگ‌ها جدا می‌کند و با چکه کنان خون، آن را در دستانش می‌گیرد و میرود و آدمک مرده فقط می‌تواند زل زند به آن چکه‌های خون.....
همین‌جاست که روح از تن جدا می‌شود و سرگردان به دنیال چیزی می‌گردد تا جای خالی قلب را پر کند!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
نمی‌دانم با چه قلمی می‌نویسم که صدای ناله‌هایش تا به اینجا می‌رسد و شما ناله‌هایش را می‌بینید! نمی‌دانم اصلا چگونه و چرا می‌نویسم....!
نمی‌دانم..... !
نمی‌دانم و این تنها چیزیست که در این زمان که ثانیه‌ها دقیقه‌ها را می‌بلعند و ساعت زار می‌زند از بلندی دقایق؛ می‌دانم!
نمی‌دانم و برایم سوال است مگر مرده‌ها می‌توانند بنویسند؟ اگر آره، پس چرا اسمشان مرده است؟
اگر نه، من چرا می‌نویسم؟ شما چرا می‌خوانید؟
نمی‌دانم و نمی‌خواهم فکر کنم شما هم مرده‌اید و ما.... مردگانی در *دیار فراموشی* هستیم که برای پیدا کردن آرمان‌هایمان به اینجا آمده‌اییم و اینجا؛ خود جهنم است!
می‌دانم که حرف‌هایم تا چه اندازه مضحک هستند و من، برایم سوال است چگونه زندگانی می‌کنم با مرده بودنم؟
و او.... نه؛ او را مرده صدا نزنید! من اورا می‌خوانمش! می‌خوانم و حس می‌کنم اورا در هر کلمه‌ام. او را می‌یابم در پشت پلک‌هایم... او همان‌جا میان مژه‌های من، زنده‌ست!
مرده‌ها زنده‌اند.... .

*یکی از معانی مرده، فراموش شده است*
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4
پوچ و بی‌صدا مرده‌ است دخترک درونم سالیانی‌ست!
از همان سالی که پس زده شدن بین مردم«مد» شد و هیچ کس ساده دلان را نخواست... از همان لحظه‌ایی که همه رفتند و کسی نماند تا با او، همراه قطره قطره‌ی اشک‌هایش گونه‌هایش را نوازش کنند و نوای گریه سردهند!
دخترک زنده‌ی درونم مرده است از همان وقتی که نخواستن‌ها و رفتن‌ها را دید... از همان وقتی که بی‌رحمی دید و چقدر دخترک مرده‌ی درونم، باجبار زندگی می‌کند!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین