-
- ارسالات
- 9,789
-
- پسندها
- 17,977
-
- دستآوردها
- 143
-
- مدالها
- 4
- نام اثر
- کیک شکلاتی
- نام پدید آورنده
- نیکو تهرانی
- ژانر
-
- عاشقانه
- درام
دستاشو تو هم قفل کرده بود و تکیه گاه چونش کرد و سنگینی نگاهش بد نشسته بود روم و کمی معذبم کرده بود اما سعی کردم ذره ای به روی خودم نیارم همونجور با ولع مشغول خوردن کیک شکلاتیم بودم
جرعه ای از قهوه امو نوشیدم و با دستمال دور لبمو پاک کردمو و باز با چنگالم با ته مونده کیک تو بشقاب زرد رنگ ور رفتم و گفتم:چیزی شده؟
نوچ غلیظی گفت ،چنگالو پرت کردم تو بشقاب و تکیه دادم به صندلی ونگاه دوختم بهش و گفتم :پس چته که نیم ساعت زل زدی بهم ،نمیگی ادم معذب میشه؟
خندید و گفت:معذب شدنت مصادف شد با خوردن دوتا برش کیک
چشم ریز کردم و گفتم :لقمه میشماری من بعد؟
بازم خندید و من واقعا دلم میخواست گردنشو با دستام بگیرم و کلشو بکوبم به میز
گفت:نه عزیز من،وقتی تو میخوری گوشت میشه تن من
پوزخند زدم و گفتم:یه زبون درازی که لنگه نداره
سر گرفت جلو و اروم پچ زد :بده که دارم دلتو میبرم؟
بد بود اگه میگفتم کارتو خوب انجام دادی؟
گفتم:دل بردن که مهم نیست ،بلدی پای دلی که میبری وایستی؟
زد رو چشماش و گفت ؛جا عشقم اینجاست نوکرشم هستم
خندیدم و گفتم:ناموسا؟
نگاهشو از لبای کش اومدم برداشت و گفت:گفته بودم که دختر باید باکمالات باشه لاتی چیه پر میکنی؟
گفتم:بالاخره ادم به مرور شبیه کسی میشه که دوسش داره
چشم ریز کرد و سرشو اورد جلو کج کرد سمتم و از زیر زل زد بهم و ناباور گفت:چی گفتی؟درست شنیده این دوتا دیگه ها؟
با انگشت سبابه سرشون هل دادم به عقب
خندیدم و گفتم:بی جنبه نباش بابا هوا برش داشت باز
دست به سینه زل زدم به پدالوهای توی اب و زوج هایی که فارغ از هر چیزی داشتن لذت میبردن ازمناظر چشمگیر اطراف
گفت؛مرگ من یه بار دیگه بگو؟
جدی بود اینبار ،از گوشه چشم چپکی نگاهش کردم و گفتم:پاشو دلم پدالو میخواد پاشو
خواستم از کنارش بگذرم که مچ دستامو اسیر پنجه های زمختِ عین گرگش کرد و پوف کشیدم و عصبی گفتم؛باشه گفتم دوست دارم ،چته؟
گفت:الله بختکی نگو،عین خودت عشقی بگو،عین چشمات دلبرونه بگو ،بزار کیف کنم
محکم تو رستوران دور از تصوراتش داد زدم دوست دارم زورگو
که محکم بغلم کرد و بنظرم ما زیادی مکمل هم بودیم مثلا تنم قالب تنش بود
نیکو تهرانی
جرعه ای از قهوه امو نوشیدم و با دستمال دور لبمو پاک کردمو و باز با چنگالم با ته مونده کیک تو بشقاب زرد رنگ ور رفتم و گفتم:چیزی شده؟
نوچ غلیظی گفت ،چنگالو پرت کردم تو بشقاب و تکیه دادم به صندلی ونگاه دوختم بهش و گفتم :پس چته که نیم ساعت زل زدی بهم ،نمیگی ادم معذب میشه؟
خندید و گفت:معذب شدنت مصادف شد با خوردن دوتا برش کیک
چشم ریز کردم و گفتم :لقمه میشماری من بعد؟
بازم خندید و من واقعا دلم میخواست گردنشو با دستام بگیرم و کلشو بکوبم به میز
گفت:نه عزیز من،وقتی تو میخوری گوشت میشه تن من
پوزخند زدم و گفتم:یه زبون درازی که لنگه نداره
سر گرفت جلو و اروم پچ زد :بده که دارم دلتو میبرم؟
بد بود اگه میگفتم کارتو خوب انجام دادی؟
گفتم:دل بردن که مهم نیست ،بلدی پای دلی که میبری وایستی؟
زد رو چشماش و گفت ؛جا عشقم اینجاست نوکرشم هستم
خندیدم و گفتم:ناموسا؟
نگاهشو از لبای کش اومدم برداشت و گفت:گفته بودم که دختر باید باکمالات باشه لاتی چیه پر میکنی؟
گفتم:بالاخره ادم به مرور شبیه کسی میشه که دوسش داره
چشم ریز کرد و سرشو اورد جلو کج کرد سمتم و از زیر زل زد بهم و ناباور گفت:چی گفتی؟درست شنیده این دوتا دیگه ها؟
با انگشت سبابه سرشون هل دادم به عقب
خندیدم و گفتم:بی جنبه نباش بابا هوا برش داشت باز
دست به سینه زل زدم به پدالوهای توی اب و زوج هایی که فارغ از هر چیزی داشتن لذت میبردن ازمناظر چشمگیر اطراف
گفت؛مرگ من یه بار دیگه بگو؟
جدی بود اینبار ،از گوشه چشم چپکی نگاهش کردم و گفتم:پاشو دلم پدالو میخواد پاشو
خواستم از کنارش بگذرم که مچ دستامو اسیر پنجه های زمختِ عین گرگش کرد و پوف کشیدم و عصبی گفتم؛باشه گفتم دوست دارم ،چته؟
گفت:الله بختکی نگو،عین خودت عشقی بگو،عین چشمات دلبرونه بگو ،بزار کیف کنم
محکم تو رستوران دور از تصوراتش داد زدم دوست دارم زورگو
که محکم بغلم کرد و بنظرم ما زیادی مکمل هم بودیم مثلا تنم قالب تنش بود
نیکو تهرانی