• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
گاهی گرفتاری هم چیز خوبیست درد سر هم چیز خوبیست، از سر صبح تا بوق شب دنبال بدبختی بودن هم چیز خوبیست ...
غصه بدهی داشتن، وام خواستن، خرج خانه دادن
در سرما و در گرما از این خیابان به آن خیابان پرسه زدن، دنبال کار گشتن ...
گاهی تمام این ها خوب است باید قدرشان را دانست، لااقل باعث می شود کمی کمتر به بعضی ها فکر کنیم، باعث می شود گاهی یادمان برود
که چقدر دوستشان داریم ...
که چقدر دوستمان ندارند !

فرشته رضایی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
خیلی از ما آدما کم‌ کم یاد می گیریم باید با احساساتمون چیکار کنیم ، یاد می گیریم که گذشتن از هر احساسی فقط دفعه ی اولش سخته ... اولین باری که قلبمون برای کسی تند می زنه _ اون حس ناب دل باختن برای اولین بار _ دیگه شاید هیچوقت تکرار نشه ... یا مثلا غم اولین باری که از کسی دل می کنیم اصلا قابل مقایسه با دل کندن های بعدی نیست ... یا حتی دلتنگی که مثل یه بختک میوفته به‌جون زندگیمون برای دفعه های بعد تحملش ساده تر میشه ... انگار هر چی‌ زمان می گذره یاد می گیریم چطور باید با احساساتمون کنار بیایم ‌‌... یاد می گیریم بین جنگ قلب و مغز طرف کدوم رو باید بگیریم ...
می دونم خیلی از ما تو زندگی متهم شدیم به بی احساس بودن ، ولی ما بی احساس نیستیم ... ما فقط خسته شدیم از جنگیدن ، نمی خوایم وارد جنگ با احساساتمون بشیم ... اما اینو خوب می دونم اتفاقات زندگی هر قانونی رو عوض می کنه ... پس شاید یه روزی ، یه جایی پای کسی در میون باشه که با همه ی وجودمون دوباره برای احساسمون بجنگیم ...

حسین حائریان
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
آدما گاهی دلشون میگیره،
بی دلیل حال و هوای دلشون ابری میشه، بی بهونه و هیچوقتم کسی نیست که بهشون کمک کنه
درست مثل آسمونی که تو چله ی تابستون بغض کرده و هر آن ممکنه اشکش سرازیر بشه
مردم همیشه متعجب مدام از خودشون میپرسن:
"الان چه وقتِ باریدن بارونه؟"
ما آدما از ازل تا ابد همین بودیم همیشه دنبال دلیل بودیم
کاش یاد بگیریم آرامش بدیم بدون پرسیدن لذت ببریم بدون دونستن
کاش یاد بگیریم سکوت رو یاد بگیریم که نپرسیم «چرا» وقتی حتی خودشونم دلیلش رو نمیدونن

سارینا سلوکی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
ما در گم شدن هایمان
چیزی را فراموش می کنیم
که تنها دستِ آنکه نیست به او می رسد
و انهدام از اینجا آغاز می شود
در خاطراتی که هرگز نساختیم، سوختیم

آبا عابدین
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
تمام روز نگاه من به چشمهای زندگیم
خیره گشته بود
به آن دو چشم مضطرب ترسان..
که از نگاه ثابت من می گریختند.
و چون دروغگویان،
به انزوای بی خطر پلکها پناه می آوردند...!

فروغ فرخزاد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
یکی‌ می‌گفت یه یارویی رو دوست داشتم. اولش خیلی خوب بود باهام، کم کم که دوست داشتنم بیشتر شد خودشو گم کرد.
بهش گفتم الانم دوسش داری؟
گفت اونی که گم شد رو دوست دارم و همیشه منتظر می‌مونم تا دوباره پیداش بشه، ولی اونی که الان بهش تبدیل شده، کسی نیست که من عاشقش‌ بودم.

اچکان
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
برایت بگویم آخرش چه می‌شود؟
مثل همه رابطه‌های عاطفی، من و تو هم قید همدیگر را میزنیم. بعدِ یه کم شاید هم کمی بیشتر از یک کم غصه میخوریم و بعد کم کم همه چیز یادمان میرود... همه چیز که نه ولی خیلی چیزها یادمان میرود. بعدش لابد طبق نظر خانواده و همانطور که در کتاب های علوم اجتماعی اول دبیرستان خوانده بودیم تصمیم میگیریم به جای ازدواج عاشقانه یک ازدواج عاقلانه و معقول داشته باشیم و بگوییم گور بابای عشق! بعدش به آن زندگی مان هم عادت میکنیم.
می‌بینی؟! ما به همین سادگی به همه چیز عادت میکنیم!

زویا پیرزاد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
دنیا پر شده از ما ترسو ها. دستِ خودمان هم نیست. اینطور تربیت شده ایم. در خانه، مدرسه، مسجد، خیابان، پشتِ تلفن، در حمام، حتی در رختخواب ، همیشه از کسی‌ یا کاری ترسیده ایم. از ترس به دروغ پناه آورده ایم و باز از خودمان و دروغ‌هایمان ترسیده ایم.
براستی با ما چه کرده اند؟!
با روحِ لطیفِ بی‌ گناه یک کودک که می‌‌توانست زندگی‌ را همانطور ساده ، شادمانه و رنگارنگ ببیند چه کرده اند؟ با زنی‌ که می‌‌توانست با عشق همانقدر آشنا باشد که با ابریشمینِ موهای سیاهِ سیاهش، با مردی که لبخندِ بی‌ پروایش می‌‌توانست، آفتاب را میهمان هر خانه‌ای کند، با بکارتِ قلب های شیفته یِ من و شما چه کرده اند ؟!

نیکی فیروزکوهی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
کاش می‌فهمیدی
آدم از یک جا به بعد کنار می‌کشد
اهلی خودش می‌شود؛
مگر یک آدم
چقدر می‌تواند مهربان باشد
و تو هی سیلی بزنی به احساسش...!

امیر وجود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
زخمی اگر بر قلب بنشیند، تو نه می توانی زخم را از قلبت وا بِکَنی و نه می توانی قلبت را دور بیندازی.
زخم تکه ای از قلب توست.
زخم اگر نباشد، قلبت هم نیست.
زخم اگر نخواهی باشد، قلبت را باید بتوانی دور بیندازی.
قلبت را چگونه دور می اندازی؟!
زخم و قلبت یکی هستند !

محمود دولت آبادی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین