• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
نام اثر
کمک صدایم در نمی‌آید
نام پدید آورنده
ن.ح
ژانر
  1. درام
  2. تراژدی
مقدمه:
خسته‌تر از دختر کبریت فروش،
سرما را می‌بلعم در تمام روحم.
می‌فهمی؟ می‌فهمی جان من؟
عروسک پوسیده‌ی من!
لباس تزویرت را بر تن من بینداز.
بازهم تو را در آغوش خالی‌تر شده‌ام می‌کشم
و بعد بومی برای دردهایت،
نیازم خواهد شد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
فر، اما سفید
برف، اما سیاه
این‌جا همه‌چیز جور دیگری به چشم می‌آید
آسمان شب، طعم نور خورشید می‌دهد،
نگاه‌ها، به هیچ نگاهی برخورد نمی‌کند.
افسوس!
دست‌هایم هم، دیگر خون دلم را طاقت ندارد.
افسوس!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
من اهل این خانه‌ی گرگ‌ومیش نیستم.
نمی‌خواهم دیگر،
این کلید غریبه از آن تو.
بچرخانمش تا کِی؟
این پنجره‌ها تا ابد به روی برزخ؛ اما
شهر اتاق‌های تاریک و توخالی.
همان‌ها که دیوارهایش تنگ‌تر از نفس، تنفس می‌کند، عطر آتش زیر خاکسترش را
می‌مکد جرعه‌جرعه، شیره‌ی وجودِ نهال قلبت را
می‌کشند و می‌کشند آن‌ها، جنگل موهایم را
با نگاه‌های بدون کالبد.
آخر می‌فهمید پرواز، آسمان می‌خواهد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
میمیراند،
لامانی‌های خاردار!
چه کسی را گول می‌زنی؟
تو سال‌هاست مرده‌ای، ای دخترک خون‌زاده!
همان‌زمانی که بالغ شدن را میان این شهر آلوده،
در کودکی به خوردت دادند.
بخند، یا خواهی گریه کن!
اصلا این دوحالت روانی پوشاننده
که شاید تضاد هم باشند؛
فرقی به حال خودت دارد‌؟
می‌دانم که دیگر سال‌هاست مردم در ذهنت،
خفقان گرفته و تنهای نگاه خودت گشته‌ای.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
من هنوز هم گاهی،
به فکر آن لامی که در جسم و جانم فرو کردی، خواهم افتاد.
همان حوالی‌ها می‌آیند.
پری‌های کوچک موسیقی و جادوی غم مرا،
به سوی دژم راهی می‌کند.
راستی چگونه قلبت را باندپیچی کرد
که دیگر محو شدم؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
خوب گوش کن عروسک من!
هرچند دیگر صدایم در نمی‌آید،
پس نوشته‌هایم را گوش بسپار.
شنیدی؟
اکنون با من بیا.
با من بیا،
دست‌هایم را قفل بی‌کلیدی بزن در قلب‌هایت.
با من بیا،
مرا به صحرای خیال دلتنگی ببر.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
گاهی نمی‌خواهم عروسک باشم،
صدایم که خفه‌تر از همیشه شده را به شهر ابد ببرم.
از این گاه و بی‌گاه‌ها هزاران‌ سال زیادی دارم،
فقط کافی‌ست گوش شنوای کاغذ باشد
و طاقتِ خلاص شده‌ی قلم.
اگر بخواهم برایت از هیچ بگویم،
باید لال شوم تا تمام جسم خامت را در بر بگیرد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
آن‌قدر بی‌حس شده بودم
که مرا در من خاموش کردند؛
همان پروانه‌های بی‌جان که پیچک شدند به دور قلبم.
آن‌قدر بی‌حواس شده بودم
که خودم را از چشم همه انداختم.
چقدر این حوالی سرد شده؛
عروسکم ژاکت دردهایت کو؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr

ASHOOBNAJAFI

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
78
پسندها
91
دست‌آوردها
18
محل سکونت
شهر خاطراتِ تدریجی !
بازهم بی‌خیالم، سرد و بی‌صدا.
زندگی‌ام هنوز نیمه‌ای پر دارد؛ اما
نیمه‌ی خالی‌اش، خودش را در چشم فرو می‌کند.
صدای نفس‌های اندوه‌مند کسی، این حوالی
به گوش‌های کر شده و خالی از لبخندم می‌خورد؛
سد صبر دلم، پاره می‌شود.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Mr.sadr
بالا پایین