• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

قسمت جالب کتاب ها

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “دختر پرتقالی”اثری از “یوستین گاردر”



بعضی وقت‌ها برای ما انسان‌ها از دست دادن چیزی که به آن علاقه داریم، بدتر از هرگز نداشتن آن است.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “جهالت”اثری از “میلان کوندرا”



فقط بیست سالم بود و از آن به بعد دیگر درباره‌ی همه‌چیزم دیگران تصمیم گرفتند. در آن لحظه اشتباهی کردم، اشتباهی که توضیح دادنش مشکل است. غیرقابل‌درک است؛ امّا لحظه‌ی تعیین کننده‌ی تمامِ زندگی‌ام بود و دیگر هرگز نتوانستم به عقب برگردم.

_ اشتباهی برگشت‌ناپذیر در سن و سالِ جهالت!

_بله.

_ در این سن و سال است که آدم‌ها ازدواج می‌کنند، اولین بچه‌شان را می‌آورند، شغلِ خودشان را انتخاب می‌کنند. یک روز خیلی چیزها را می‌فهمند و درک می‌کنند؛ اما دیگر خیلی دیر است؛ چون زندگیشان در دوره‌هایی شکل گرفته که مطلقاً چیزی نمی‌دانند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “کافکا در کرانه”اثری از “هاروکی موراکامی”



چرا دوست داشتن کسی یعنی اینکه باید او را به همان اندازه هم آزار بدهی؟ منظورم این است اگر قرار است اینطور باشد دوست داشتن دیگر چه فایده ای دارد؟ اصلا چرا باید اینطوری باشد؟

 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “عشق سالهای وبا”اثری از “گابریل گارسیا مارکز”



من تقریبا صد سال دارم، و در طول این مدت خیلی چیز ها را دیده ام که تغییر و تحول یافته اند، حتی جای ستاره ها در آسمان، اما هنوز چیزی را ندیده ام که در این کشور تغییر کند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “عقاید یک دلقک”اثری از “هاینریش بل”

از اینکه می‌شنوم چیزی به نامِ وظیفه‌ی زناشویی وجود دارد و قانون و کلیسا زن را طبقِ قرارداد موظف به اطاعت از آن می‌کند، دلواپس می‌شوم و ترس وجودم را فرا می‌گیرد… محبت و صمیمیت را نمی‌توان با زور در مردم بوجود آورد!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “جنس دوم”اثری از “سیمون دوبوار”



وحشتناک ترین بعد قضیه این است که؛ آنان درهای کارخانه‌ ها، اداره‌ ها و دانشکده‌ ها را به روی زنان باز می‌کنند، ولی همچنان عقیده دارند: “برای یک زن محترم، ازدواج بهترین کسب و کار است!”…
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

taraneh_b

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
120
پسندها
238
دست‌آوردها
43
محل سکونت
از پشت سیستم:/
برشی از کتاب “مامان و معنی زندگی”اثری از “اروین دی یالوم”



یادگرفته‌ام آن‌هایی که بیش از بقیه از مرگ می‌ترسند کسانی هستند که با حجم زیادی از زندگی نزیسته به مرگ نزدیک می‌شوند. بهتر است از همه زندگی استفاده کنیم. برای مرگ چیزی جز تفاله باقی نگذاریم، هیچ چیز جز یک قلعهٔ سوخته
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

بینا.الف

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
56
پسندها
178
دست‌آوردها
33
مادربزرگم می‌گوید قلب آدم نباید خالی بماند اگر خالی بماند مثل گلدان خالی زشت است و آدم را اذیت می‌کند.
برای همین هم مدتیست دارم فکر می‌کنم این قلب کوچولو را به چه کسی باید بدهم یعنی، راستش چطور بگویم؟‌
دلم می‌خواهد تمام تمام این قلب کوچولو را مثل یک خانه قشنگ کوچولو به کسی بدهم که خیلی خیلی دوستش دارم یا نمیدانم کسی که خیلی خوب است، کسی که واقعا حقش است توی قلب خیلی کوچولو و تمیز من خانه داشته باشد.
پدرم می‌گوید قلب مهمانخانه نیست که آدم‌ها بیایند دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند.
قلب، لانه‌ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود و در پاییز باد آن را با خودش ببرد. قلب، راستش نمیدانم چیست اما این را میدانم که فقط جای آدم‌های خیلی خیلی خوب است ـ برای همیشه...

#نادر_ابراهیمی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
پسر، موقعی که آدم می‌میرد، این مردم خوب آدم را از چهار طرف محاصره می‌کنند. من امیدوارم که وقتی مُردم، یک آدم بافهم و شعوری پیدا بشود و جنازه‌ی مرا توی رودخانه‌ای، جایی بیندازد. هرجا که می‌خواهد باشد، ولی فقط توی قبرستان، وسط مرده‌ها، چالم نکنند. روزهای یکشنبه می‌آیند و روی شکم آدم دسته گل می‌گذارند، و از این جور کارهای مسخره. وقتی که آدم زنده نباشد، گل را می‌خواهد چه کار؟ مرده که به گل احتیاجی ندارد… آدم تا زنده است باید از کسی که دوستش دارد گل هدیه بگیرد…

– ناتور دشت اثر سلینجر
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
ک

کاربر حذف شده 428

مهمان
مهمان
«مردم همیشه شکایت می‌کنند که چرا کفش ندارند تا اینکه یه روز آدمی رو می‌بینن که پا نداره و بعد غر می‌زنن که چرا ویلچر اتوماتیک ندارن. چرا؟ چی باعث می‌شه که به طور ناخودآگاه خودشون رو از یه سیستم ملال‌آور به یکی دیگه پرت کنن؟ چرا اراده فقط معطوفه به جزئیات و نه کلیات؟ چرا به جای اینکه «کجا باید کار کنم؟» نمی‌گیم «چرا باید کار کنم؟» چرا به جای «چرا باید تشکیل خانواده بدم؟» می‌گیم «کی باید تشکیل خانواده بدم؟»

– جزء از کل اثر استیو تولتز
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین