خلاصه: مردی که برای تسکین سرخوردگیها، به دنبال آروزهایش رفته است؛ خانوادهاش را رها کرده و با زنی دیگر زندگیش را ساخته است. اما ناکام و شکستخورده گرفتار میشود. پسر بزرگش، داوود به یاریش میآید و او نیز در مشکلاتی که پدر خمیرمایهی آنها را زده، درگیر میشود. در این بین، عشقی ممنوعه شکل میگیرد و بیش از پیش داوود قصه را به چالش میکشاند. داوود که مبارزه و صبر را یاد گرفته است، میخواهد با حلاجی مشکلات از میان تار و پود آن، آرامش و عشق را به دست بیاورد.
آخرین ویرایش توسط مدیر: