• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

تکمیل شده جایی حوالی ل*ب‌هایت| آنشرلیـــــ🍊مومشکی کاربر رمان فور

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
دنیا و آدم‌هایش، آسمان با همه ستاره‌هایش، ریشه و ثمره‌هایش و حتی زندگی و مرگ را جایی به امانت گذاشته‌ام؛ شاید حوالی چشمانت و یا گوشه و کنار لب‌هایت... .
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Sara

کاربر رمان فور
کاربر رمان فور
سطح
4
 
ارسالات
9,789
پسندها
17,977
دست‌آوردها
143
مدال‌ها
4

دلنویس عزیز، جهت اطلاع بیشتر از قوانین به تاپیک زیر سر بزنید: شما می‌توانید پس از گذشت پانزده پست از دلنوشته‌تان، درخواست جلد دهید: درصورتی که علاقه‌مند هستید کاربران دلنوشته‌های شما را نقد کنند؛ می‌توانید از طریق لینک زیر تاپیک نقد ایجاد کنید: پس از گذشت پنج پست از دلنوشته، می‌توانید درخواست تگ دهید تا اثر شما سطح‌بندی شود: چنانچه از پایان دلنوشته مطمئن شدید؛ در تاپیک زیر اعلام کنید: قلم تخریب می‌کند، می‌سازد، واقعیت‌ها را آشکار می‌کند، آشکارها را نهان می‌کند، به واقع قلم؛ معجزه‌ای جاویدان است...! موید باشید 🌹کادر مدیریت تالار کتاب🌹​
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
دنیا و آدم‌هایش، آسمان با همه ستاره‌هایش، ریشه و ثمره‌هایش و حتی زندگی و مرگ را جایی به امانت گذاشته‌ام؛ شاید حوالی چشمانت، و یا گوشه و کنار ل*ب‌هایت...
زندگی کردن آسان بود؛ غلتیدن در تلخی و پی‌درپی موج‌های سختی؛ لیکن پای تو که به میان آمد همه‌چیز سخت شد، گر نمی‌خندیدی دنیا درد میشد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
زندگی کردن آسان بود؛ غلطیدن در تلخی و پی در پی موج‌های سختی، لیکن پای تو که به میان آمد همه چیز سخت شد، گر نمی‌خندیدی دنیا درد می‌شد.
پای لب‌های بی‌فروغ و چشم‌های بی‌تبسمت که میشد؛ دنیا واژگون، نیلگون و یا حالت حصر میشد. گویی تو آفتاب بودی و گل بی‌لبخندت طلوعی نداشت. ماه، نه فروغ و حتی رنگین‌کمان نیز رنگی نداشت.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
پای ل*ب‌های بی فروغ و چشم‌های بی تبسمت که می‌شد؛ دنیا واژگون، نیلگون، و یا حالت حصر می‌شد.

گویی تو آفتاب بودی و گل بی لبخندت طلوعی نداشت، ماه نه فروغ و حتی رنگین‌کمان نیز رنگی نداشت.
شب تاریک‌تر، زندان محصورتر، و ترس ترسناک‌تر به نظر می‌رسید؛ تا اینکه لب‌هایم لب‌هایت را یافتند. جایی حوالی چشم‌هایت یک منِ درمانده، گم شد!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
شب تاریک‌تر، زندان محصورتر، و ترس ترسناک‌تر به نظر می‌رسید؛ تا اینکه ل*ب‌هایم ل*ب‌هایت را یافتند.

جایی حوالی چشم‌هایت یک منِ درمانده، گم شد!
خندیدی، راه دور و صراط مستقیم هم از راه‌ به ‌در شد. جایی میان چال لپ‌هایت، جنبِ خط لبخندت؛ یک منِ بی‌خانه، ساکن شد. زندگی رنگ و بوی اقیانوس پیدا کرد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
خندیدی، راه دور و صراط مستقیم هم از راه به در شد.

جایی میان چال لپ‌هایت، جنبِ خط لبخندت؛ یک منِ بی‌خانه، ساکن شد.

زندگی رنگ و بوی اقیانوس پیدا کرد.
این‌که هم تنها باشی هم نه، هم همراه باشی هم نه، هم با ما باشی هم نه؛ ایده جالبی به نظر نمی‌رسید. فقط درگیرتر و رسواترمان می‌کرد. خیال کنارت بودن درگیری هر روزه‌ام شده!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
اینکه هم تنها باشی هم نه، هم همراه باشی هم نه، هم با ما باشی هم نه؛ ایده جالبی به نظر نمی‌رسید فقط درگیرتر و رسواترمان می‌کرد.

خیال کنارت بودن درگیری هر روزه‌ام شده!
درنهایت ذهنم حول محور کنارت می‌چرخید. آری همه‌چیز به کنارت ختم می‌شود. از کنارت گذشتم و تکه ‌‌پازلی در سینه‌ام گم شد؛ قطعه‌ای از من کم شد، کامل بودن بی‌تو خیالی محال شد.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
درنهایت ذهنم حول محور کنارت می‌چرخید، آری همه چیز به کنارت ختم می‌شود؛ از کنارت گذشتم و تکه‌ پازلی در سینه‌ام گم شد، قطعه‌ای از من کم شد، کامل بودن بی تو خیالی محال شد.
قصه‌ افکارم مانند روحی شد که به بالای لاشه‌ی خود پرسه می‌زند... آری ذهنم فقط حول محور کنارت می‌چرخد، همان‌جا که نیمی از من گم شد و خیال من بعد از آن همیشه کنارت پرسه می‌زند.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
قصه‌ افکارم مانند روحی شد که به بالای لاشه‌ی خود پرسه می‌زند... آری ذهنم فقط حول محور کنارت می‌چرخد همان‌جا که نیمی از من گم شد و خیال من بعد از آن همیشه کنارت پرسه می‌زند.
گفته بودم معمولی بودی؟
آری اما لبخندت نه، چشم‌هایت نه، بودنت نه!
معمولی بودنت برای قلبم تعریف نشده بود، مهم نبود؛ شاید هم بود اما وقتی خندیدی، خب دیگر نبود!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:

معصومه مومنی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
31
پسندها
106
دست‌آوردها
33
گفته بودم معمولی بودی؟
آری، اما لبخندت نه، چشم‌هایت نه، بودنت نه.
معمولی بودنت برای قلبم تعریف نشده بود، مهم نبود شاید هم بود اما وقتی خندیدی... خب دیگر نبود!
آمدی. دیدمت، منگ شدم، گنگ شدم و از آن پس نگاهت می‌کردم. از آن پس دیگران شاید دیدن داشتند اما سهم تو نگاه کردن بود‌!
جایی حوالی لب‌هایت تکه‌ای از من به جای ماند. رفتی و نوادگان من افرادی ناقص شدند!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا پایین