-
- ارسالات
- 24
-
- پسندها
- 59
-
- دستآوردها
- 13
بعد چشم غرهای به آراد رفت و گفت:
- اگه داغ آنا رو به دلت نذاشتم اسمم ترنم نیست آراد خان!
دهن آراد کف کرد و گفت:
- غنچه پاشو کمک خواهرزادهام کن دست تنها کار میکنه!
پام رو دراز کردم و کوبیدم به کوسن توی بغلش و گفتم:
- حزب باد، آدم فروش! آنا کیه؟!
ترنم گفت:
- همونی که قراره آراد زنش بشه!
ترنم متوجه حرفش نشد چی گفت!
با صدای بلند خندیدم که آراد اخم کرد و گفت:
- همونی که قراره شوهرم بشه!
این رو گفت و زد زیر خنده؛ ترنم همونطور که سالاد درست میکرد خندید و گفت:
- کوفت! نشستن سوتی میگیرن!
گلودردم باعث شد خندم بند بیاد.
انگار گلوم جر خورده بود که انقدر درد میکرد.
خمیازهای کشیدم و بدون خوردن شام راهی اتاقم شدم.
ترنم مثل همیشه جیغجیغ کرد که آراد دست به کار شد و ساکتش کرد.
خودم رو روی تخت انداختم و به سه نرسیده خوابم برد.
وارد شرکت شدم و هنوز روی صندلی ننشسته بودم که صدای تلفن بلند شد.
تلفن رو برداشتم و قبل اینکه چیزی بگم صدای قشنگش اومد:
- یه اسپرسو!
و باز تق گوشی رو کوبید!
- اگه داغ آنا رو به دلت نذاشتم اسمم ترنم نیست آراد خان!
دهن آراد کف کرد و گفت:
- غنچه پاشو کمک خواهرزادهام کن دست تنها کار میکنه!
پام رو دراز کردم و کوبیدم به کوسن توی بغلش و گفتم:
- حزب باد، آدم فروش! آنا کیه؟!
ترنم گفت:
- همونی که قراره آراد زنش بشه!
ترنم متوجه حرفش نشد چی گفت!
با صدای بلند خندیدم که آراد اخم کرد و گفت:
- همونی که قراره شوهرم بشه!
این رو گفت و زد زیر خنده؛ ترنم همونطور که سالاد درست میکرد خندید و گفت:
- کوفت! نشستن سوتی میگیرن!
گلودردم باعث شد خندم بند بیاد.
انگار گلوم جر خورده بود که انقدر درد میکرد.
خمیازهای کشیدم و بدون خوردن شام راهی اتاقم شدم.
ترنم مثل همیشه جیغجیغ کرد که آراد دست به کار شد و ساکتش کرد.
خودم رو روی تخت انداختم و به سه نرسیده خوابم برد.
وارد شرکت شدم و هنوز روی صندلی ننشسته بودم که صدای تلفن بلند شد.
تلفن رو برداشتم و قبل اینکه چیزی بگم صدای قشنگش اومد:
- یه اسپرسو!
و باز تق گوشی رو کوبید!
آخرین ویرایش توسط مدیر: