• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
اندوهت را بتکان
جهان منتظرت نمی‌ماند
تا حالت خوب شود
جهان صبر نمی‌کند
تا غصه ات سر آید
جهان برای هیچکس منتظر نمی‌ماند
و برای هیچکس صبر نمی‌کند
جهان می‌رود چه تو غمگین باشی
و چه شادمان
چه سوگوار باشی
و چه رقصان
می‌دانی این جهانی که می‌رود
نامش چیست ؟!
نامش عمر است
و تو ناگزیری که دنبالش بروی
حتی اگر سینه خیز
تو ناگزیری که اندوهت را بتکانی
و غمت را بشویی و بروی
وگرنه جهان می‌رود و عمر می‌رود
و تو جا می‌مانی از جهان
و از عمر و از خودت ...

عرفان نظرآهاری
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
گاهی دلتنگی
شبیه دیدن عکسی قدیمی
میان آلبوم خانوادگیست
شبیه پیدا کردن نوشته ای غبار گرفته
از زیر فرش های کفِ اتاق
چیزی مانند بوی کمرنگِ عطر
از شیشه ی خالی ادکلن مورد علاقه ات
دیدن شاخه گلی خشک
میان صفحات کتاب قطوری
که مدت ها بازش نکرده ای
خواندن دوباره ی
کارت پستالهای نَم کشیده
و ملاقات اتفاقی با چهره ای که
سالها پیش همسایه ات بوده ...
ما در گذشته هایمان زندگی می‌کنیم
و همیشه جسممان به ناچار
به روزهای بعدی منتقل می‌شود ...

محدثه وفایی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
دوست داشتنِ آدم‌ها را بلدَم
نخواستنِ‌شان را بیشتر
توجه را می‌دانم
بی‌تفاوتی را بهتر
اما برای من
خاطره‌ها، دوستَت دارم‌ها
بوسه بر دست‌ها
حُرمت دارند عزیزم
اگر این دیوارها
پنجره‌ها، خیابان‌ها
ماشین‌ها، بی‌جان نبودند
یقه‌ات را می‌گرفتند
و می‌گفتند
"کجاست مهربانی‌ات
که به خیالِ‌مان تمام نشُدنی بود ؟!

مونا محمدی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
تمام شدن چيز عجيبی ست
گاهی تمام می‌شويم
فقط با يک حرف ساده
يا يک منظوری نداشتم!
تمام می‌شويم و خم به ابرو نمی‌آوريم
انگار كه اصلا چيزی نشده است
تمام می‌شويم و خرده های قلبمان
آنچنان كوچک است كه
ديگر نمی‌توانيم آن‌ها را
مثل روز اول كنار هم بچينيم !
تمام ميشويم
يا بهترِ بگويم كشته ميشويم
و اين آغاز همه‌ی
قصه های تلخ دنياست ...

عاطفه ارزانی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
من کجا بودم اگر تو نبودی ؟!
با این تنهاییِ فلج
کجا می‌توانستم بروم ؟!
من در غمگین شدن هم
به تو مدیونم‌
اگر تو نبودی
به جاذبه‌ی کدام چشم
به سیاحت کدام مو
به سخاوت کدام دست
و نیمه‌ی پنهان کدام پا
فکر می‌کردم ؟!
من برای این مستی کوتاه
سال های سال با عقل
یقه به یقه شده‌ام
تا با تو دیوانگی کنم
پرده‌ی آینده را پاره کرده‌ام
تا به حال تو پناه ببرم
من برای هر خنده‌ی کوتاه تو
بلند بلند گریه می‌کنم
و برای شروع شادمانی‌ات
آهنگ می‌شوم
کاش به جای خودم
منظره‌ای بودم که تو دوست داشتی
با لباس‌های گلدارت در آن برقصی
و در آن زندگی کنی ...

جلال حاجی زاده
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
نمیدانم ...
اما کافه ها بوی تو را می‌دهند
خیابان ها انگار رد پایِ تو را
برای تاریخ نگه داشته اند
شیشه ی باران زده‌یِ دکه‌ی روزنامه
درختانی که با آهنگِ ملایمِ باد می‌رقصند
خورشیدی که از
پشتِ نقاب ابرها سَرَک می‌کشد
همه اش تو را به خاطرم می آورند!
محبوبِ من!
این شهر این روزها و شب ها
بدون تو، به دور از تو
مثلِ خیالی دردناک است
که قضا شده است، که رفته است
که در مه و طوفان گم شده است
محبوبِ من!
بویِ تو، خاطرِ تو
و وجودِ تو
در هوای این شهر
نفس می کشد!

منصور نادری
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
مرزمون رو نگه داريم، از يه جایی به بعد
به سمت نابودی ميريم، نگذاريم كسی
دلش برامون بسوزه، یه جایی همه چيز رو
تموم كنيم و از نو شروع كنيم ...
نگذاريم آدم‌ها تو دلشون از اين جمله ها
برامون بگن: آخی، چه حيف شد، آخی
كاش میرفت، آخی، اين همه هم زحمت كشيد!
و خيلی های ديگه! مهم نيست كه اونا
چی ميگن، گاهی اوقات كه كم هم نيست
ترحم آدم‌ها ما رو به سمتی ميبره كه نبايد
ما رو جایی نگه ميداره كه نبايد! گاهی بايد
اون چيزی كه بايد و آماده نابودی هست رو
تمام كنيم تا بشه دوباره زندگی كرد، گاهی
بسيار سخته اما ظرف ها هم برای بند خوردن
فرصت و امكان محدودی دارند. قوری هزار بار
بند خورده حتما روزی چای داغ رو روی
پای كسی ميريزه؛ اونوقت ديره ...

صابر ابر
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
میگفت:
ماهایی که طاقت
این همه دوری نداشتیم
ناچار سرگرمِ
رویاهامون شدیم
اینقدر گم شدیم
توی خاطره هامون
که یادمون رفت
گاهی زندگی کنیم
میگفت:
مایی که بلد نبودیم دل کندن
فراموش میکردیم
که باید فراموش کنیم
بی وفایی های آدما رو
این بود که توی زندگی
حل شدیم، محو شدیم
تنها شدیم ...

عارف محسنی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
دیدین وقتی
چسب زخمی کنده میشه
دیگه هر کاریش کنی نمیچسبه ؟!
شاید یه چند لحظه ای بمونه
ولی آخرش
طاقت نمیاره و ول میشه
حکایت بعضی از آدماس
شاید یه روزی
مرهم دلمون بودن
ولی وقتی ول کنن و برن
دیگه نمیشه چسبوندشون
اگه یه روزی رفت
دیگه التماس موندن نکن
زخمت رو رها کنی هوا بخوره
خودش کم کم خوب میشه ...

سمیه نادی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

mrbump

کاربر خاص
کاربر ممتاز
سطح
0
 
ارسالات
4,444
پسندها
5,404
دست‌آوردها
233
سن
25
محل سکونت
شوم لای لای
گاهی لحظه‌هايم
از تو لبريز می شود
از احساسم سر ميروی
و فضای خانه ام
پر میشود از دلتنگی
پشت كدام پنجره بايستم
كه تو را انتظار نكشد ؟!
و زير سقف كدام آسمان
نفس بكشم كه
عطر تو گيجم نكند ؟!
دلتنگم و هيچ چيز جز تو
حال مرا خوب نخواهد كرد ...

سارا قبادی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین