-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
- نام اثر
- پاییز دلگیر
- نام پدید آورنده
- دلارام رضوانیان
- ژانر
-
- عاشقانه
هواپاییزی وسرد شده بودمن هم روی برگ ها قدم میزدم صدای خش خش،
برگها زیر پایم حس قشنگی بودکه ناگهان موجودی روکنارخودم حس کردم؛
یک توله سگ کوچولو بود که تابه
صورتش نگاه کردم شروع کرد دنبال
من دویدن من جیغ میزدم وای کمک وای مامان وای فقط حیغ
میزدم،که دیدم اون توله سگ با
صدای کسی از من فاصله گرفت
به پشت سرم نگاه کردم دیدم یه
پسربود،اون پسره همین طور داشت به سمتم میومد منم محو
صورتش شده بودم که نزدیک من
شدو گفت:از صورتتون معلومه که
ترسیدین،دریا:چیزه آره خوب دیگه
مگه میشه نترسم دیوونه همینطور
دنبالم میومد جمعش کنید دیگه
آراد:خندم گرفته بود نمیشدنخندم
دریا:وادیوونه چرامیخندی من الان
خنده دارم؟!
آراد:آخه یه جوره خنده دارگفتید
خندم گرفت ببخشید منظوری
نداشتم حالا بگذریم آراد هستم.
دریا:باکمی ته خنده گفتم:منم
دریا هستم از دیدارتون خوشبختم
امیدوارم دیگه این سگتونو نبینم.
آراد:خنده ای کردم باشه دیگه
نمیارمش.که ناگهان:إ داداش اینجا
چیکار میکنی،
آرتان:آراد همه جارو دنبالت گشتم معلوم هست کجایی مسخره کردی. منو نمیگی مامان نگرانت میشه،
آراد:جلوی دریا خجالت کشیدم
آرتان معلوم هست چی میگی؟
آرتان:آره این تویی که هیچی
حالیت نیست که چشمم افتاد
به یه دختره که با چشمای از
حدقه زده بیرون به مانگاه میکرد
آرتان:ببخشید خوشگله مشکلی هست
دریا:خوشگله عمته بیشعور
حرف دهنتو بفهم اصلا توکی هستی
آرتان:اوه اوه چه بداخلاق
یکم مهربون باش خوب ببینم به جا نیووردم،
آراد:آرتان تاهمین الان حرمت نگه داشتم
چیزی بهت نگفتم بخاطر اینکه
داداش بزرگمی ولی ازاین به بعد
آرتان:إی وای ببین داداشم بخاطر یه خوشگل خانوم با داداشش چطوری حرف میزنه خجالت بکش دختر مردوم و
مسخره خودت کردی اومدی اینجا
بااین دختره،چرانمیفهمی
آراد آرام عاشقته برگرد بگو که دوسش داری،فرار واسه
ترسوهاست برادر من.
آراد:هه تو خودت تاحالا زوری عاشق شدی نمیشه
داداش نمیشه من آرامو نمیخوام مگه زوره وای
ولم کنید،
برگها زیر پایم حس قشنگی بودکه ناگهان موجودی روکنارخودم حس کردم؛
یک توله سگ کوچولو بود که تابه
صورتش نگاه کردم شروع کرد دنبال
من دویدن من جیغ میزدم وای کمک وای مامان وای فقط حیغ
میزدم،که دیدم اون توله سگ با
صدای کسی از من فاصله گرفت
به پشت سرم نگاه کردم دیدم یه
پسربود،اون پسره همین طور داشت به سمتم میومد منم محو
صورتش شده بودم که نزدیک من
شدو گفت:از صورتتون معلومه که
ترسیدین،دریا:چیزه آره خوب دیگه
مگه میشه نترسم دیوونه همینطور
دنبالم میومد جمعش کنید دیگه
آراد:خندم گرفته بود نمیشدنخندم
دریا:وادیوونه چرامیخندی من الان
خنده دارم؟!
آراد:آخه یه جوره خنده دارگفتید
خندم گرفت ببخشید منظوری
نداشتم حالا بگذریم آراد هستم.
دریا:باکمی ته خنده گفتم:منم
دریا هستم از دیدارتون خوشبختم
امیدوارم دیگه این سگتونو نبینم.
آراد:خنده ای کردم باشه دیگه
نمیارمش.که ناگهان:إ داداش اینجا
چیکار میکنی،
آرتان:آراد همه جارو دنبالت گشتم معلوم هست کجایی مسخره کردی. منو نمیگی مامان نگرانت میشه،
آراد:جلوی دریا خجالت کشیدم
آرتان معلوم هست چی میگی؟
آرتان:آره این تویی که هیچی
حالیت نیست که چشمم افتاد
به یه دختره که با چشمای از
حدقه زده بیرون به مانگاه میکرد
آرتان:ببخشید خوشگله مشکلی هست
دریا:خوشگله عمته بیشعور
حرف دهنتو بفهم اصلا توکی هستی
آرتان:اوه اوه چه بداخلاق
یکم مهربون باش خوب ببینم به جا نیووردم،
آراد:آرتان تاهمین الان حرمت نگه داشتم
چیزی بهت نگفتم بخاطر اینکه
داداش بزرگمی ولی ازاین به بعد
آرتان:إی وای ببین داداشم بخاطر یه خوشگل خانوم با داداشش چطوری حرف میزنه خجالت بکش دختر مردوم و
مسخره خودت کردی اومدی اینجا
بااین دختره،چرانمیفهمی
آراد آرام عاشقته برگرد بگو که دوسش داری،فرار واسه
ترسوهاست برادر من.
آراد:هه تو خودت تاحالا زوری عاشق شدی نمیشه
داداش نمیشه من آرامو نمیخوام مگه زوره وای
ولم کنید،