روزهایی میرسند که موهایت
سراغ انگشتهایم را میگیرند
و جیب هایت به جستجوی دستهایم
تمام خیابان ها را پرسه میزنند …
چشم هایت همه جا دنبالم میگردند
و لب هایت به اشتباه به صورت
آدمهای غریبه لبخند میزنند و
نامم را صدا می کنند …
روزهایی میرسند که مغزت
از تکرار خاطرههایم درد میگیرد
و قلبت مدام از تو میپرسد چرا ؟!
باور کن روزهایی میرسند که
آدمها باید به خودشان جواب پس بدهند!
بعد از رفتنت هیچ نمیگویم …
من تو را به روزهای سخت دلتنگی میسپارم …
فرشته رضایی
سراغ انگشتهایم را میگیرند
و جیب هایت به جستجوی دستهایم
تمام خیابان ها را پرسه میزنند …
چشم هایت همه جا دنبالم میگردند
و لب هایت به اشتباه به صورت
آدمهای غریبه لبخند میزنند و
نامم را صدا می کنند …
روزهایی میرسند که مغزت
از تکرار خاطرههایم درد میگیرد
و قلبت مدام از تو میپرسد چرا ؟!
باور کن روزهایی میرسند که
آدمها باید به خودشان جواب پس بدهند!
بعد از رفتنت هیچ نمیگویم …
من تو را به روزهای سخت دلتنگی میسپارم …
فرشته رضایی