• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

Parimah

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام خسته نباشید ببخشید یه رمان هست که درمورد یه دختریه که یه خواهر و برادر ناتنی داره و مامانشم خودکشی کرده و خواهر ناتنیش رو خیلی دوست داره اما برداره که اگه اشتباه نکنم اسمش ارسام بود زیاد از این دختره خوشش نمیاد این دختره هم خیلییی مغرور
و پدرشونم فکر میکنم خلافکاره ولی بعد رابطش با برادرش خیلی خوب میشه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Sahar77

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمانی که دختره اسمش آریانا که دختر همراه خانواداش از فرانسه برای اولین بار به ایران میاد و یه روز تیپ پسرانه میزنه و با پسری آشنا میشه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Ava.G

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
1
دست‌آوردها
3
ا
سلام من دنبال یه رمان تخیلیم
درمورد یه دختر با چشمای بنفشه که تو یه سفر علمی از طرف دانشگاه هواپیماش سقوط میکنه دختر وارد یه سرزمین ناشناخته میشه اول مردمش نمیفهمن غریبست اما بعد متوجه میشن و میخوان نابودش کنن اونم فرار میکنه تو یه جنگل طلسم شده که یه روح سرگردون اونجا بوده
روحه یه پسره بوده که طلسم شده
یه جاشم یادمه برای باطل کردن طلسم جنگل دنبال یه اژدها میره تو راه یه دزد دریایی بهش کمک میکنه اون اژدهاهم یه پسره طلسم شده بوده که عاشق دختره میشه بخاطرش جونشو ازدست میده
دختره خودش عاشق اون روحه طلسم شده جنگل بوده
داستان یه جادوگر بدجنسم داشته که اون روحه بخاطر طرد شدن از سرزمین باهاش همدست بوده اما پشیمون میشه به دختر کمک میکنه برگرده دنیای خودش
دختره راضی نبوده اما برمیگرده
تویه جاده که با دوستش داشته میرفته متوجه یه شهر عجیب میشن برای استراحت میرن اونجا که دختر اونجا همون دزد دریایو میبینه متوجه میشه اون سرزمین ناشناخته همینجا رو زمین بوده
دنبال پسره میگرده که بهش میگن پسره بعد رفتنش تبدیل به یه گردباد شده و تو جنگل سرگردونه میره دنبالش مردم شهر میخواستن از طریق اون پسرو پیدا کنن نابودش کنن دیگه نمیدونم چی میشه ولی آخرش طلسم باطل میشه این دوتام باهم ازدواج میکنم :)
خیلی دنبالش گشتم لطف میکنین اگه میدونین اسمشو کمک کنین :)
اسمش دنیای رازمینا
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

shery

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام وقت بخیر.چند وقت پیش رمانی خوندم که هر چی گشتم پیداش نکردم دوتا شریکن که یه تک دختر دارن و این شریکه که پدر دخترست برای بدهیش چک کشیده ودخترش وقتی از دانشگاه بر میگرده اتفاقی صدای پدر و مادرش میشنوه جریان میفهمه و به خاطر اینکه پدر قلبش مریضه دختر فداکاری میکنه و قبول میکنه با پسر شریک باباش ازدواج کنه

یک قسمتی از رمان که دختر میره شرکت پسره نمیدونم چی میشه که دختر لج پسر مغرورمون رو در میاره جوری که موهای دختره رو هم از پشت میکشه که تهدیدش میکنه اگه ازدواج نکنه هیچ کمکی به پدرش نمیکنه

یه قسمتی دیگه هم نمیدونم مربوط به این رمانه یا نه که ببعد از ازدواج پسره سرد و مغرور وبه دختر خرجی نمیده و بهش میگه باید خودش خرج خودش در بیاره و یکجا شیشه میشکنه نمیزاره دختره با جارو جمع کنه میگه باید با دستات جمع کنی که دستای دختر زخم میشن

خیلی تلاش کردم پیداش کنم اگه کسی اطلاع داره لطفا بگید

رمان اگر چه اجبار بود نیست غیر اینه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Tanhaa

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام دوستان ی رمان بود دوتا خواهر دوقلو بودند که یکی شون شروشیطون بود اون یکی مظلوم و ساکت خواهر شیطونه میره بانامزدخواهر مظلومه ازدواج میکنه و از اون طرف کسی که میخواسته با اون خواهر شیطونه ازدواج کنه اون یکی خواهره رو مجبور میکنه ک به خلطر حفظ ابروش با اون ازدواج کنه. کسی میدونه اسمش چی بود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Tanhaa

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام دوستان ی رمان بود دوتا خواهر دوقلو بودند که یکی شون شروشیطون بود اون یکی مظلوم و ساکت خواهر شیطونه میره بانامزدخواهر مظلومه ازدواج میکنه و از اون طرف کسی که میخواسته با اون خواهر شیطونه ازدواج کنه اون یکی خواهره رو مجبور میکنه ک به خلطر حفظ ابروش با اون ازدواج کنه. کسی میدونه اسمش چی بود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

mary_zrw

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
1
دست‌آوردها
3
کسی اسم اینو نمیدونه؟؟؟؟؟
اسم رمان آرام در تنهایی هست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: anahid

آسو

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام اگه کسی اسم این رمان رو می‌دونه لطفاً بگه؟
_ آقاجون خواهش میکنم تمومش کنید جفتشون بچه هستند ، گفتید آهو رو واسه ی آریان عقدش کنید انجام شد اما شب زفافشون برگزار بشه چ صیغه ای هستش ، آهو تازه سیزده ساله اش شده و آریان بیست سالش شده این اصلا درست نیست .
آقاجون با چشمهای سردش خیره به عمو شد و پر تحکم گفت :
_ آهو عروس آریان هست ، آریان قراره چند مدت دیگه واسه ی درس خوندن بره خارج پس بهتره قبل رفتنش وظیفه اش رو به جا بیاره
عمو ناامید بهش داشت نگاه میکرد میدونست هیچکس نمیتونه روی حرفش حرف بزنه
با همون سن کمی که داشتم میدونستم شب زفاف چیز خوبی واسه ی من نیست که عمو انقدر باهاش مخالفت میکرد حسابی ترسیده بودم
نگاهم به آریان افتاد نگاهش سرد و خالی از هر احساسی بود همیشه آریان واسه ی من ترسناک بود
_ آریان زود باش پارچه ی خونی رو ازت میخوام پسر شنیدی باید مردونگیت رو ثابت کنی
آریان به سمتم اومد دستم رو گرفت و دنبال خودش کشید با ترس جیغ کشیدم :
_ ولم کن
سرجاش ایستاد خیره به من شد و با لحن ترسناکی غرید :
_ دهنت رو ببند انقدر جیغ و داد نکن !
از ترس ساکت شدم اشک تو چشمهام جمع شده بود ، من رو پرت کرد داخل اتاق در رو بست
_ زود باش برهنه شو
با شنیدن این حرفش به گریه افتادم ؛
_ میخوای باهام چیکار کنی داداشی
من همیشه عادت داشتم به آریان بگم داداشی همیشه هم از دستم عصبانی میشد
به سمتم اومد با عصبانیت و سرم داد کشید :
_ من داداشت نیستم شوهرت هستم شنیدی ؟
چونم از شدت گریه داشت میلرزید
وقتی دید ساکت شدم خودش شروع کرد به در آوردن لباسش که
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Mumia.a31

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام. یه رمان بود دختره دانشجوی یه شهر دیگه بود. مخفیانه با یه پسری دوس بود. شروع داستان اینجوری بود که دختره وارد خونه میشد یهو دوس پسرش رو دید.
پسره تحصیلات زیاد نداشت اما خیلی موفق بود. ولی بقیه بخاطر اینکه تحصیلات نداشت تحقیرش میکردن.
دختره هم کلی خواستگار باسواد و پولدار داشت
پسره از یه شهر دیگه میومد دختره رو میدید. خیلی هم غیرتی بود سره دختره
تاهمینجا یادمه. کسی اسمش رو میدونه؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Mumia.a31

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام. یه رمان بود دختره دانشجوی شهر دیگه ای بود. به صورت مخفیانه با یه پسر دوس بود. پسره از یه شهر دیگه میومد خونه ی دختره.
پسره تحصیلات بالا نداشت اما موفق بود.
ولی کسی تحویلش نمیگرفت چون خانواده ش همه با تحصیلات بودن.
پسره خیلی سره دختره غیرتی بود.
فکرکنم دختره دکتر یا پرستار بود.
دوست خانوادگی بودن انگار.
اولش هم اینجوری شروع میشد که دختره میره خونه یهو دوس پسرش رو توی خونه ش میبینه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین