ویژه رمان های گمشده

roni · 2021-12-25

Nazi89 گفت:
دختره خونش اتیش میگیره میره خونه خواهرش که دوتا برادر شوهر داره که یکیش خیلی مهربونه و قلبش مریض ولی اون یکی خیلی خوشکه به نام سیاوش اسم خواهر اللهه اسم شوهرشم رامین بود
اگه اسمشو میدونید

رمان دلواپس توام

roni · 2021-12-25

베스터 گفت:
سلام ، من چند ساله پیش رمانی خوندم که دوباره میخوام بخونم فقط اسمش یادم نمیاد ، توی اسمش چیزی مثل غروب ؟ ساحل ؟ فانوس یا همچین چیزایی داره راجب یه دختره که خانوادش و توی اتش سوزی از دست داده و به همین دلیل فوبیای اتش داره و با پدربزرگ مادریش زندگی میکنه و میخواد برای دانشگاه بیاد تهران که پدربزرگش میگه پیش خانواده ی پدریت که تو تهرانن بمون توی این مدت ، که دختره میره پیش عموش و پسر عموش و یه پسر دیگه که نمیدونم دقیق کیه عاشق دختره میشن ، لطفا هر کی اسمش و میدونه بگه .
متشکرم🙏🏻🙏🏻🙏🏻

وای فهمیدی به منم بگوو :)))

ŠHÂHŽÂĐÊH · 2021-12-26

یک رمانی بود دختره خوشگل بود (مثل همه رمانا ) چشمای بیحال ابی داشت و موهای طلایی مادرش ایرانی بود پدرش امریکایی بعد مادرش (حامله بوده) توی تصادف فوت کرده بود و پدرشم دیگه بعد مدتی همچنین
بعد پدره گفته بود به دختره برو خانواده مادریت پیدا کن این میره ایران اون ها رو پیدا میکنه بعد یکی از فامیلاش عاشقش میشه و.....
بعد دختره اهر سرطان میگیره خون میگیره و داستان تموم میشه

Zedla · 2021-12-27

آفتابگردون گفت:
سلام دوستان
یه رمانی بود با ژانر ترسناک که ۳ تا همسایه ۱۶ ساله هستن ۲ تا دختر و یک پسر که اینا عاشق چیزای ترسناک هستن. بعد یکی از اون دخترا که اسمش رو یادم نیست شب خوابیدنی حواسش نیستو یه جاقویی رو به سمت یه جا پرت میکنه. و یه بچه جن رو میکشه.
بعد مامان این بچه جن میخواد انتقام بگیره و به عنوان دوست به این دختره نزدیک میشه.

سلام فهمیدی اسمش چیه به منم میگی؟

امیرحسین محمدی · 2021-12-27

یه رمان بود که یه دختری نامزد میکنه و خواهرش عاشق نامزدش میشه و ازش باردار میشه بابای دخترم‌میگه بزارخواهرت ک بارداره بانامزدت ازدواج‌کنه دخترم قهرمیکنه میره تااینکه باباش میمیره و اینم به اصرارمادرش برمیگرده شهرشون و دراخرباپسرخالش ازدواج میکنه

shery · 2021-12-27

سلام وقت بخیر.چند وقت پیش رمانی خوندم که هر چی گشتم پیداش نکردم دوتا شریکن که یه تک دختر دارن و این شریکه که پدر دخترست برای بدهیش چک کشیده ودخترش وقتی از دانشگاه بر میگرده اتفاقی صدای پدر و مادرش میشنوه جریان میفهمه و به خاطر اینکه پدر قلبش مریضه دختر فداکاری میکنه و قبول میکنه با پسر شریک باباش ازدواج کنه

یک قسمتی از رمان که دختر میره شرکت پسره نمیدونم چی میشه که دختر لج پسر مغرورمون رو در میاره جوری که موهای دختره رو هم از پشت میکشه که تهدیدش میکنه اگه ازدواج نکنه هیچ کمکی به پدرش نمیکنه

یه قسمتی دیگه هم نمیدونم مربوط به این رمانه یا نه که ببعد از ازدواج پسره سرد و مغرور وبه دختر خرجی نمیده و بهش میگه باید خودش خرج خودش در بیاره و یکجا شیشه میشکنه نمیزاره دختره با جارو جمع کنه میگه باید با دستات جمع کنی که دستای دختر زخم میشن

خیلی تلاش کردم پیداش کنم اگه کسی اطلاع داره لطفا بگید

رمان اگر چه اجبار بود نیست غیر اینه

زهرا احمدلو · 2021-12-28

رمانی که داستان دختریه که عاشق یه نفر اما بهش نمی رسه نهایت به عقد یه ساواک درمیاد

Meloday · 2021-12-29

Mmasoodd گفت:
اگه لطف کنید اسم این رمان رو هم بگید

یاشار با ساینا ، عسل رو میبرن بیمارستان جرقه آشنایی این دوتا عاشق اینجا زده میشه
مامان ساینا قبلا بایک پسری به نام هادی دوست بوده که به دلایلی به زندان می افته دوست هادی با مامان ساینا ازدواج می کنه
چندسال پیش عموسایناو باباباش امین(پسرعموساینا)وساینا رو به نام هم میکنن بدون اینکه ساینا راضی باشه!!!
بابا ساینا وصیت کرده بود که داداشش(باباامین)ازدخترش مراقبت کنه وبزاره دخترش با هرکی دوس داره ازدواج کنه

ساینا و یاشار دو شخصیت اصلی داستانن که عاشق همن و آخر داستان هم میمیرن

nill · 2021-12-30

سلام یک رمانی بود پسره دختره رو از باباش میخره ولی واقعا دوستش داشت پولدار هم بود ولی دختره تو راه کلاس خیاطی عاشق ی پسره دیگه بود بعد ازدواج سعی میکنه پسره با پودری که پسره بهش داده بخوابونه که فرار کنن ولی پشیمون میشه زنگ میزنه اورژانس بابای پسره مغازه ادویه جات داشت یادمه پسره ی دیزاینر خانم اورده بود خونه دیزاین کنه زده بود اتاق سر تا سر قرمز رنگ درست کرده بود کسی میدونه چی بوده اسمش؟

Parimah · 2021-12-31

Fati_83 گفت:
سلام
من دنبال یه رمان میگردم که دختره طراحی دوخت خونده و پسره ام طراحی دوخت خونده و میاد با برادرش طبقه بالای خونه اونا زندگی میکنه دختره و پسره که اسمشون یادم نیس باهم‌ صوری نامزد میکنن تا بتونن دختر دایی پسره رو که اسمش طلایس پیدا کنن دختره یه برادر داره که اسمش طاهاس پسره فک میکنه دوس پسرشه یه بارم سر این موضوع دختررو میزنه این رمان فصل دوم هم داره که پسره با خواهر ناتنی دختره ازدواج میکنه و دختره هم فکر میکنه پسره بهش خیانت کرده

احساس عجیب جلد اول
حسی مثل دل تنگی جلد دوم

ویژه رمان های گمشده

roni

تازه وارد

roni

تازه وارد

ŠHÂHŽÂĐÊH

تازه وارد

Zedla

تازه وارد

امیرحسین محمدی

تازه وارد

shery

تازه وارد

زهرا احمدلو

تازه وارد

Meloday

تازه وارد

nill

تازه وارد

Parimah

تازه وارد