-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
یادمه توش یلدا داشت فقطسلام ی رمانی قبلا خوندم درست یادم نیست فقط ی تیکش یادمع...رمان درمورد دختری بود کع پرستار یع پسر میشع پسر فک کنم داخل خونش بستری بود و فک کنم فقط میدید اما نمیتونست حرف بزنه وحرکت کنع و خیلی هم پولدار بودن...بعد چند وقت پسر با رسیدگی های دختر خوب میشع و دختر هم عاشقش میشع اما مادر پسرع مخالف و فک کنم دختر بخاطر مشکل مالی پرستار میشع و بخاطر راحتی خودش با پسر صیغه میشع ...همین تیکش یادمع لطفا اگع کسی میدونع کمکم کنع