-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
دنبال یه رمان میگرده که پسره شب آدل به صورت دزد وارد خونه دختره میشه و بعدا راننده اش میشه و دختره رو تحدید میکنه اگه باهاش نمونه فیلمایی که ازش داره نشون پدرش میده
رمان در مورد یه دختری هستش که با یه پسری ازدواج میکنه ایلیاتی چادرنشینن تو کوهها دقیق یادم نیست که داستانش چه جوری بود فقط اینکه یادمه دختر یکی از دخترای عشیرشون عاشق پسره است بعد برای اینکه پسره نگرانش بشه، خودشو بین کوهها گم و گور میکنه بعد همه مردای عشیره بسیج میشن میرن دنبالش میگردن بعد از یه هفته برمیگردن پیش خونوادههاشون اما پسره برنمیگرده فکر میکنند پسره مرده بعد دختر هم از غصه برای باور نمیکنه که شوهرش مرده یه شب خودش میره دنبال پسره میگرده نمیدونم چند روز طول میکشه اما وقتی پیداش نمیکنه قصد داره برگرده پیش عشیره اما وقتی میرسه میبینه نیستن کوچ کردن رفتن جای دیگه نمیدونم چطور دختر با خانوادش تماس میگیره که میان میبرنش یه مدت میگذره پسره که تو بیمارستانه بهوش میاد و میره پیش دختره رمان در مورد یه دختری هستش که با یه پسری ازدواج میکنه ایلیاتی چادرنشینن تو کوهها دقیق یادم نیست که داستانش چه جوری بود فقط اینکه یادمه دختر یکی از دخترای عشیرشون عاشق پسره است بعد برای اینکه پسره نگرانش بشه، خودشو بین کوهها گم و گور میکنه بعد همه مردای عشیره بسیج میشن میرن دنبالش میگردن بعد از یه هفته برمیگردن پیش خونوادههاشون اما پسره برنمیگرده فکر میکنند پسره مرده بعد دختر هم از غصه برای باور نمیکنه که شوهرش مرده یه شب خودش میره دنبال پسره میگرده نمیدونم چند روز طول میکشه اما وقتی پیداش نمیکنه قصد داره برگرده پیش عشیره اما وقتی میرسه میبینه نیستن کوچ کردن رفتن جای دیگه نمیدونم چطور دختر با خانوادش تماس میگیره که میان میبرنش یه مدت میگذره پسره که تو بیمارستانه بهوش میاد و میره پیش دخترهبسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمتهایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو میدونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمانهایی که باز و صحنهدار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمانها خودداری کنید.
سپاس
سلام من یک رمانی رو مطالعه کردم که الان متاسفانه اسمش خاطرم نیست ممنون میشم راهنماییم کنید . پسره مذهبی بود و توی غسال خونه کار میکرد . اسم پسره امیر علی بود و فکر میکرد دختره ازش بدش میاد ... بعد از مدتی عاشقش شد و ...
بوسه بر گیسوی یار چک کنید
دلواپس توام چک شودسلام
من یه رمانی خوندم که دو تا خواهر بودن که پدر و مادرشون فوت کرده بودن بعد دختره با خواهرش که نامزد داشت زندگی میکرد
یه روز قرار شد خواهره و نامزدش برن سفر خارجه و دختره رو فرستادن خونه یکی از اقوام پسره توی شیراز فکر کنم که یه خانم پیری بود
اسمش رو اگه لطف کنید ممنون میشم