• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

hgh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دنبال یه رمان میگرده که پسره شب آدل به صورت دزد وارد خونه دختره میشه و بعدا راننده اش میشه و دختره رو تحدید میکنه اگه باهاش نمونه فیلمایی که ازش داره نشون پدرش میده
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

tiyara

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام یه رمان بود..
یه روز یه پسره از اشناهاشون از خارج میاد بعد به دختر پیانو یاد میده اینا کم کم عاشق هم میشن
تو گذشته پسر دایش یا پسر عموش از خوستگاری کرد بود بهش جواب منفی داده بود که پسره افسره شده بود برادر پسر خواست از دختر انتقام بگیره عکس دختررو با یه مرده فتوشاپ میکنه و به خانواده دخترو نامزده دختر میده
خونوادش اون طرد میکنن نامزده باهاش ازدواج میکنه ولی جلوی چشای دختره خیانت میکرد همش دختره رو میزد
چهار سال میگذره دختر عذاب میکشه بعدش برای همه معلوم میشه دختره بی گناه بود
ولی دختر تو همون موقع از پله میوفته فک کنم
به همه میگه حافظمه از دست دادم تو یه شب فرار میکنه میره شمال
بعد دوسال همون پسر دایشو میبینه از خواستگاری کرده بود بهش میگه برگرده
دختره برمیگرده
همه از معذرت خواهی میکنن
شوهر بعد رفت دختر دیونه شده
دختر میره پیش شوهر باهاش زندگی میکنه

تا اینجا یادمه😊😊
اسمشو میخوام خواهشن اسمشو بگید👏👏
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Ze_12_ab

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمانی تو اینستا خوندم
رمان در مورد یه دختری هستش که با یه پسری ازدواج می‌کنه ایلیاتی چادرنشینن تو کوه‌ها دقیق یادم نیست که داستانش چه جوری بود فقط اینکه یادمه دختر یکی از دخترای عشیرشون عاشق پسره است بعد برای اینکه پسره نگرانش بشه، خودشو بین کوه‌ها گم و گور می‌کنه بعد همه مردای عشیره بسیج میشن میرن دنبالش می‌گردن بعد از یه هفته برمی‌گردن پیش خونواده‌هاشون اما پسره برنمی‌گرده فکر می‌کنند پسره مرده بعد دختر هم از غصه برای باور نمی‌کنه که شوهرش مرده یه شب خودش میره دنبال پسره می‌گرده نمی‌دونم چند روز طول می‌کشه اما وقتی پیداش نمی‌کنه قصد داره برگرده پیش عشیره اما وقتی میرسه میبینه نیستن کوچ کردن رفتن جای دیگه نمیدونم چطور دختر با خانوادش تماس میگیره که میان میبرنش یه مدت میگذره پسره که تو بیمارستانه بهوش میاد و میره پیش دختره
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Ze_12_ab

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمان تو اینستا خودم

رمان در مورد یه دختری هستش که با یه پسری ازدواج می‌کنه ایلیاتی چادرنشینن تو کوه‌ها دقیق یادم نیست که داستانش چه جوری بود فقط اینکه یادمه دختر یکی از دخترای عشیرشون عاشق پسره است بعد برای اینکه پسره نگرانش بشه، خودشو بین کوه‌ها گم و گور می‌کنه بعد همه مردای عشیره بسیج میشن میرن دنبالش می‌گردن بعد از یه هفته برمی‌گردن پیش خونواده‌هاشون اما پسره برنمی‌گرده فکر می‌کنند پسره مرده بعد دختر هم از غصه برای باور نمی‌کنه که شوهرش مرده یه شب خودش میره دنبال پسره می‌گرده نمی‌دونم چند روز طول می‌کشه اما وقتی پیداش نمی‌کنه قصد داره برگرده پیش عشیره اما وقتی میرسه میبینه نیستن کوچ کردن رفتن جای دیگه نمیدونم چطور دختر با خانوادش تماس میگیره که میان میبرنش یه مدت میگذره پسره که تو بیمارستانه بهوش میاد و میره پیش دختره
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

Ze_12_ab

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
رمان در مورد یه دختری هستش که با یه پسری ازدواج می‌کنه ایلیاتی چادرنشینن تو کوه‌ها دقیق یادم نیست که داستانش چه جوری بود فقط اینکه یادمه دختر یکی از دخترای عشیرشون عاشق پسره است بعد برای اینکه پسره نگرانش بشه، خودشو بین کوه‌ها گم و گور می‌کنه بعد همه مردای عشیره بسیج میشن میرن دنبالش می‌گردن بعد از یه هفته برمی‌گردن پیش خونواده‌هاشون اما پسره برنمی‌گرده فکر می‌کنند پسره مرده بعد دختر هم از غصه برای باور نمی‌کنه که شوهرش مرده یه شب خودش میره دنبال پسره می‌گرده نمی‌دونم چند روز طول می‌کشه اما وقتی پیداش نمی‌کنه قصد داره برگرده پیش عشیره اما وقتی میرسه میبینه نیستن کوچ کردن رفتن جای دیگه نمیدونم چطور دختر با خانوادش تماس میگیره که میان میبرنش یه مدت میگذره پسره که تو بیمارستانه بهوش میاد و میره پیش دختره رمان در مورد یه دختری هستش که با یه پسری ازدواج می‌کنه ایلیاتی چادرنشینن تو کوه‌ها دقیق یادم نیست که داستانش چه جوری بود فقط اینکه یادمه دختر یکی از دخترای عشیرشون عاشق پسره است بعد برای اینکه پسره نگرانش بشه، خودشو بین کوه‌ها گم و گور می‌کنه بعد همه مردای عشیره بسیج میشن میرن دنبالش می‌گردن بعد از یه هفته برمی‌گردن پیش خونواده‌هاشون اما پسره برنمی‌گرده فکر می‌کنند پسره مرده بعد دختر هم از غصه برای باور نمی‌کنه که شوهرش مرده یه شب خودش میره دنبال پسره می‌گرده نمی‌دونم چند روز طول می‌کشه اما وقتی پیداش نمی‌کنه قصد داره برگرده پیش عشیره اما وقتی میرسه میبینه نیستن کوچ کردن رفتن جای دیگه نمیدونم چطور دختر با خانوادش تماس میگیره که میان میبرنش یه مدت میگذره پسره که تو بیمارستانه بهوش میاد و میره پیش دختره
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

tanha

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من یک رمانی رو مطالعه کردم که الان متاسفانه اسمش خاطرم نیست ممنون میشم راهنماییم کنید . پسره مذهبی بود و توی غسال خونه کار میکرد . اسم پسره امیر علی بود و فکر میکرد دختره ازش بدش میاد ... بعد از مدتی عاشقش شد و ...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

مهسا فا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سادگی های دلم غصال نبود امیرعلی مکانیک بود جمعه ها می‌رفت، اگر نبود به سادگی رو سرچ کن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

مهسا فا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام یه رمان هست یه پسر مذهبی توی خیابون به دختری که میخواستن روش اسید بریزن و نجات میده بعد معتمد بازار بهش میگه دختره رو عقد کنه تا مراقبش باشه بعد پسره میره براش لباس بخره فروشنده لباس خواب هم میذاره دختره میبینه با پسره دعواش میشه تو خونه کنار مادر پسره زندگی میکنن در نهایت عاشق میشن بچه دار میشن این بین برادر پسره با یه دختر رابطه داشته حامله میشه برادر بزرگه مجبورش میکنه ازدواج کنن و یه سری داستان‌های که این بین پیش میاد
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

مهسا فا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بوسه بر گیسوی یار چک کنید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان

مهسا فا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
من یه رمانی خوندم که دو تا خواهر بودن که پدر و مادرشون فوت کرده بودن بعد دختره با خواهرش که نامزد داشت زندگی می‌کرد
یه روز قرار شد خواهره و نامزدش برن سفر خارجه و دختره رو فرستادن خونه یکی از اقوام پسره توی شیراز فکر کنم که یه خانم پیری بود
اسمش رو اگه لطف کنید ممنون میشم
دلواپس توام چک شود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین