• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

sahra1

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
کسی اسم این رمان رو نمی دونه؟
اسمش لالایی بیداری
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

sahra1

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من یه رمانی حدود پنج سال پیش خوندم یه دختری بود که براش خاستگار اومده بود روز عقدش همه چی بهم میخوره و میدنش به پسر بد نام محله چون فکر میکنند با اون رابطه داره پسره بهش کمک میکنه تا درسش رو بخونه و کنکور بده که پزشکی میاره پسره هم نقاش هست بعد میفهمه که دوست صمیمی خودش براش پاپوش ساخته میشه اسمش رو بگید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

sahra1

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من یه رمانی حدود پنج سال پیش خوندم یه دختری بود که براش خاستگار اومده بود روز عقدش همه چی بهم میخوره و میدنش به پسر بد نام محله چون فکر میکنند با اون رابطه داره پسره بهش کمک میکنه تا درسش رو بخونه و کنکور بده که پزشکی میاره پسره هم نقاش هست بعد میفهمه که دوست صمیمی خودش براش پاپوش ساخته میشه اسمش رو بگید
وسوسه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Anahid yalda

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
ببخشید من دنبالم یک رمان هستم که دختره را خانواده اش سر راه گذاشته بودند به دلیل اینکه دختر داشتن براشون مایه ی ننگ بود بعد از چندین سال دنبالش میگشتند و اون را پیدا نمیکردند و در این مدت یه خانواده که دو تا پسر داشت اون را به فرزندی قبول کرده بود و حتی خودش هم اطلاع نداشت که فرزند این خانواده نیست تا اینکه کنکور که میده پسر عمو یا پسر عمه اش( دقیق یادم نیست) مراقب حوضه ای بود که اون داخلش کنکور میدهد و به چهره اش شک میکند و هنگامی که کنکورش تموم میشه اون را دنبال میکنه و خانه شون را پیدا میکنه و بعدش به خانواده اصلی دختره که 3 تا پسر داشته اطلاع میده و....
هرکس اسمش را میدونه لطفا بهم بگه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

nhaliii.111

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من خیلی وقت پیش توی روبیکا یه رمان انلاین میخوندم ک شخصیت پسره اسمش امیر حسینه و بعد سال ها میاد خونه عموش اینا اونجا زندگی کنه پسره خونه عموش با دختر عموش که اسمشو یادم نیست نمیسازه ولی اخرش عاشق هم میشن. . پسره یه برادر دیگ هم داشت ب اسم امیر علی.
اگه کسی اسم رمانو میدونه خیلیی ممنون میشم بگه اخه خیلی وقته دنبالشم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Fatemeeh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
کلیدو تو قفل چرخوندم و با صدای تییک که به گوشم رسید فهمیدم در باز شده...
بند کوله پشتیمو رو شونم جابه جا کردم بخاطر جزوه هایی که کپی کرده بودم رو دوشم سنگی میکرد...

خسته کوفته درو هل دادم و وارد خونه شدم...

با صداهایی که به گوشم رسید فهمیدم
طبق معمول ساحل و یکی از دوست پسراش مشغول کثافتکارین...

بغ گلومو گرفت
زیر لب شروع کردم به غر زدن ویلی خیلی آروم و آهسته که به گوشش نرسه که اگه برسه بی خانمان میشم!...

زنیکه خر****اب ...تا وی میخوای به این کارات ادامه بدی آخه ناسزا ... دیگه خسته شدم از دستت...

ی وارد هال کوچیک اون آپارتمان داغون دانشجویی شدم ...
ساحل از روی مبلش بلند کرد و با یه نگاه اخمو و طلبکار با چشماش اشاره کرد برم تو اتاقم...

دیگه نگاهشون نکردم تکراری بود برام این صحنه ها که
همخونه عو*ضیم هر روز یه دوست پسر عوض میکرد و یا کلا تک پر نبود...

آهی کشیدم و رفتم سمت اتاقم
این پارت یک رمانیه که دنبالشم در مورد دختریه که اومده درس بخونه همخونش آدم درستی نیست پنج میلیون دیگه ازش میگیره از خونه میندازش بیرون اینم آواره میشه می‌ره سراغ یکی از همدانشگاهی هاش که کارش پیدا کردن خونس اونم خونه یکی از پسرای دانشگاه به اسم فراز مرشدی رو معرفی میکنه فراز راهش نمیده میگه خونه ی من به درد تو نمیخوره کلا اون محله جای درستی نیست بعد یه زنه میگه من حاضرم خونمو بهت اجازه بدم اینم که چاره ای ندارم قبول میکنه زنده جنس توی کیفش جاسازی می‌کنه پلیساام میریزن تو خونه می‌خوان دختره رو ببرن که فراز سر میرسه چنتا عکس بهشون نشون میده اونا ام بیخیال دختره میشن همون زنه رو میبرن بعد فراز اجازه میده دختره یه شب خونش بمونه فرداش که دختره داره می‌ره یه پسر که از دوستای فرازه و مادرش که زنه خوبیه ازش خواهش میکنن بره پیش اونا البته اگه اشتباه نکنم اسم دختره مرواریده بعد دختره می‌ره پولشو از صاحب خونش پس بگیره که اونجا ام چنتا از پسرایی که با همون صاحب خونه ان میان
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
اذیتش کنن که فراز میرسه و...
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

حسنا

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام یه رمانی بود ک دختره چادریه ولی میره به یه مهمونی اونجا متوجه میشه ک‌بهش مزاحمت شده بعدش با اون پسره ازدواج میکنه اخر داستان باهم خوب میشن ولی این دختره تجاوزی صو ت نگرفته یه جوری داستان پلیسی هم هست
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Cilia28

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
رمانی که من دنبالشم اسم دختره و پسره فک کنم دل ارا و رودین بود پسره مرزبان بود و کور رنگی داشت به خاطر فرار از گذشته اش تو جنگل زندگی میکنه دختره هم برای اینکه تو کار اهنگ و ساز واسه اینکه راحت بتونه ساز بزنه میره تو جنگل خونه میسازه و اینجا اون دوتا باهم آشنا میشن و جنگ و دعواشون شروع میشه لطفا اگه اسم رمانو میدونین بگین
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Agreen_gh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
این رمان یکی دو سالپیش خوندم دقیق یادم نیست فقط یادمه مثل اینکه دختره با عشقش به مشکلاتی بر میخوره و میره ازدواج صوری میکنه با کسی که دختره رو واقعا دوس داره و صیغه اش میشه و دختره هم درس میخونه دکتر میشه بعد این که مشکلاتش با عشقش حل میشه میخواد ازش جداشه ولی پسره چون واقعا دوسش داشته نمیزاشته و حتی وقتی میخواستن برن پسره با اسلحه تهدیدش میکنه اما دختره زنگ میزنه به عشقش میاد پشت پنجره و از پنجره میره پایین و با پسره میره و یادمه یه بار هم دختره وقتی که عمل داشته با اشتباه پزشکی یکیو میکشه و ازش شکایت میکنن و پسره و عشقش که قبلن شوهرش بوده میان و با هم روبرو میشن پسره و عشق دختره قبلن رفیق بودن و اما در اخر رمان همه چی با خوبیو خوشی تموم میشه پسره با یکی دیگه ازدواج میکنه بچه دار میشه و هم پسره و زنش میمیرن و بعد سالها این دختر وعشقش اتفاقی پسره رو پیدا میکنن و موقعی که پسره بزرگ شده بوده تقریبا ۱۷ ۱۸ سال داشته و به فرزندی میارنش و عین بچه خودشون باهاش زندگی میکنن و میشن خانواده اش
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

پرواز

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام. یه رمان بود دختره دانشجوی یه شهر دیگه بود. مخفیانه با یه پسری دوس بود. شروع داستان اینجوری بود که دختره وارد خونه میشد یهو دوس پسرش رو دید.
پسره تحصیلات زیاد نداشت اما خیلی موفق بود. ولی بقیه بخاطر اینکه تحصیلات نداشت تحقیرش میکردن.
دختره هم کلی خواستگار باسواد و پولدار داشت
پسره از یه شهر دیگه میومد دختره رو میدید. خیلی هم غیرتی بود سره دختره
تاهمینجا یادمه. کسی اسمش رو میدونه؟
عشق یوسف
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین