ویژه رمان های گمشده

Zhr · 2021-08-04

delaram1718 گفت:
سلام ی رمانی قبلا خوندم درست یادم نیست فقط ی تیکش یادمع...رمان درمورد دختری بود کع پرستار یع پسر میشع پسر فک کنم داخل خونش بستری بود و فک کنم فقط میدید اما نمیتونست حرف بزنه وحرکت کنع و خیلی هم پولدار بودن...بعد چند وقت پسر با رسیدگی های دختر خوب میشع و دختر هم عاشقش میشع اما مادر پسرع مخالف و فک کنم دختر بخاطر مشکل مالی پرستار میشع و بخاطر راحتی خودش با پسر صیغه میشع ...همین تیکش یادمع لطفا اگع کسی میدونع کمکم کنع

لعیای عشق

Zhr · 2021-08-04

یه رمان خوندم،بچه دارن،بعد بچه داره شیر میخوره،باباش میگه... این کدوم رمانه،خیلی رمان اومد تو ذهنم،لطفا کمک کنید...

Yalda.a · 2021-08-04

سلام
یه رمانی خونده بودم ک راجب دختری بود ک تو یه عمارت کار میکرد زن اون خونه از اون دختر خواست ک برای به دست اومدن پول عمل مادرش. بیاد زن شوهرش بشه تا بتونه براش بچه بیاره ولی پسره حق نداره ک صورت دختر و ببینه اسم پسر هم پیمان بود بعدا دختره متوجه میشه ک اون پسره عشق سابقش بوده و الان فراموشی گرفته برای همین نمیشناسش اگه اسمشو میدونید بگید لطفت🥺 خیلی دنبالش گشتم🥺🥺🥺

ساحل · 2021-08-04

سلام ببخشید من دنبال یه رمانم اسم دختره شمین بود و اسم پسره ارتین
دختره یه خواهر به اسم شاران داشت
میونش با خانوادش خوب نبود و بوکس کار میکرد
یه دوست مسیحی به اسم وارنا هم داشت
یه مدت هم میرفت ترکیه زندگی میکرد
پسره استاد دانشگاه شمین بود

مهدیه ۱۳۸۰ · 2021-08-04

سلام خسته نباشید یک رمان درباره پسری به نام ارمین که از خارج اومده بود یک داداش به نام ارش داشت که از ارمین بدش میومد و مادرش هم مرده بود

Atena · 2021-08-04

ببین یه رمانی میخوندم یک سال پیش...
یه پسری بود که بخاطراین که خواهرش جلو چشمش تصادف میکنه وقتی که کوچیک بودن لال میشه...
بعد پدر مادرش طردش میکنه...حالا بزرگ شده و نخبه شده با چند تا از دوستاش تو یه خونه ‌زندگی میکنن🥺پسره مقیدی هم هس
بعد عاشق دختر همسایه بالا میشه طی اتفاقاتی...
اسم این رمان پیدا نشددد خیلی دنبالشممم

Sa🌙 · 2021-08-05

سلام❤️
لطفااااا کمکم کنید این رمانو پیدا کنم🥺

دختره با یک مردی تصادف میکنه اونو داخل بیمارستان بستری میکنن صورتش هم سوخته پرستاره بهش پیشنهاد میده به جای رضایت دادن شرط بذاره که باهم ازدواج کنن پسره مجبور میشه قبول کنه بعدش دختره میفهمه پسره به کس دیگه ای علاقه داشته و از هم جدا میشن پسره پول عمل صورتشو و خرج و مخارج دیگشو با یک خونه بهش میده و دختره صورتشو عمل میکنه بعدش میره یک جایی برای کار و به طور اتفاقی با برادره کسی که باهاش تصادف کرده بود اشنا میشه که اون فرد مدیر شرکتی که داخلش کار میکنه هست و به هم علاقه مند میشن.

♦️درضمن منظورم چشم ها از نیلوفر قائمی فر نیست.
پیش پیش ازتون ممنونم👀😍 xs!#

Sa🌙 · 2021-08-05

Esss گفت:
سلام من دنبال رمانی هستم چندسال پیش خوندم. دختره خانواده اش رو در زلزله از دست میده وتنها بازمانده از خانواده اش دختر برادرش هست که خیلی کوچکه چون با نگهداری از اون میدونه نمیتونه ازدواج کنه دوست داره طعم مادرشدن رو تجربه کنه با یک دکتر زنان که پسرش خارج از کشوره ودنبال یه نفر میگرده تا بتونه براش نوه بیاره اشنامیشه و بایه صیغه از راه دور وفرستادن ناسزا اون مادرمیشه بعد چندسال که پسره برمیگرده .‌‌‌‌..خلاصه اش خیلی طولانیه لطفا اگه کسی اسمش رو میدونه لطفا بهم کمان کوه پنهان😍

Esss گفت:
سلام من دنبال رمانی هستم چندسال پیش خوندم. دختره خانواده اش رو در زلزله از دست میده وتنها بازمانده از خانواده اش دختر برادرش هست که خیلی کوچکه چون با نگهداری از اون میدونه نمیتونه ازدواج کنه دوست داره طعم مادرشدن رو تجربه کنه با یک دکتر زنان که پسرش خارج از کشوره ودنبال یه نفر میگرده تا بتونه براش نوه بیاره اشنامیشه و بایه صیغه از راه دور وفرستادن ناسزا اون مادرمیشه بعد چندسال که پسره برمیگرده .‌‌‌‌..خلاصه اش خیلی طولانیه لطفا اگه کسی اسمش رو میدونه لطفا بهم کمک کنه

اسم رمانش کوه پنهانه😍

Vida · 2021-08-05

سلام یه رمانی چند سال پیش خوندم ک دختر پرستار بوده شب داشته بر میگشته خونشون که یه گروه خلاف کار دختر رو میگیرن و میخوان بهش... کنن اما ه دفعه تو جاده که دختر رد گرفته بودن یه مرده که داشت از اون جاده رد میشده دختر رو میبینه کهگیر افتاده به کمک دخار میاد و اون پسرها مجبور میکنن مرده رو که با دختر رابطه داشته باشه و دختر از مرده حامله میشه در صورتی که مرده عقیم بوده و زنشم خیلی دوست داشته بعدا میفهمه زنش مشکل داشته و با کمک دوستش مرد رو عقیم نشون دادن

Ara · 2021-08-06

سلام لطفا اسم این رمان رو بهم بگید
درمورد یه دختر خبرنگار بود که با تیم ورزشی(فکر کنم والیبال بود)میره خارج از کشور و جون یه پسر کره ای رو نجات میده و بعد میفهمه اون و 4 و 5 تا از پسرای همراهش خانندن خلاصه دختر به تیم روحیه میده و اونجا برادر گم شدش رو پیدا میکنه اخرشم یکی از اون پسرای کره ای که عاشقش بود مسلمان میشه و با دختره ازدواج میکنه
من که فکر میکردم رمان دورو وریای خنگ من باشه ولی هیچجا پیداش نمیکنم گفتم شاید اسمش رو اشتباه نوشتم😑

ویژه رمان های گمشده

Zhr

تازه وارد

Zhr

تازه وارد

Yalda.a

تازه وارد

ساحل

تازه وارد

مهدیه ۱۳۸۰

تازه وارد

Atena

تازه وارد

Sa🌙

تازه وارد

Sa🌙

تازه وارد

Vida

تازه وارد

Ara

تازه وارد