ویژه رمان های گمشده

MEHRA_M · 2021-06-10

سلام دوستان من دنبال یه رمانی هستم ولی درست یادم نمیاد .
دختره مسلمون هست و پسره مسیحی و این دوتا با هم همسایه بودن یه ماجراهایی پیش میاد بعدش پسره مسلمون میشه جلد دوم هم داشت.
پسره هم انگار با دوستش زندگی میکرد

MEHRA_M · 2021-06-10

یه رمان دیگه ام بودش که اسم شخصیت اصلی بهار بود اون بامادر مریضش زندگی میکرد به خاطر جور کردن دارو های مامانش مجبور میشه با پسر رئیسش ازدواج کنه اونا بعد از نامزدی میرن شمال اونجا میفهمه پسره قاچاقچی هستش پلیسی که دنبال پسره بوده بهار رو میبینه که داره تو دریا غرق میشه و میره کمکش

Roza · 2021-06-10

اول از همه سلام وهمگی خسته نباشید
من چند وقت پیش یه رمانی خوندم که یکی از بهترین رمان های عمرم بود و به خاطراین نمی دونم اسمش چی بود چند وقته کلافه شدم خواهش اگه بلدید اسمش رو کمکم کنید که ممنون تون میشم🥰🥰
خب داستان رمان از این قرار بود
یه دختری که اسمش رو نمی دونم با مادرش و برادرش که اسمش مایک بود توی فرانسه زندگی میکردن مادرش از پدرش جدا شده بود دختره هم خیلی خوشگل بود چشم های توسی داشت و شبیه مادرش بود بعد پدرش یه بار اومد دیدن مادرش اونم دیدش اون دختره خودش دکتر بود بعد به ایران اومد دوباره پدر و مادرش با هم ازدواج کردن دختره توی تيمارستان دکتر بود و به دیونه ها رسیدگی می‌کرد بعد پدرش که محافظ براش گرفت که اسمش تیرداد بود و همه پسرا عاشق اون دختره میشدن آخر هم پس از ماجرا های زیادی با همون تیرداد ازدواج کرد و نکته اصلی این رمان اینه که دختر و همه خونوادش پری بودن و بال داشتن دختر اول فک می‌کرد فقط خودش بال داره ولی خودش و پدر و مادرش وبرادر بال داشتن
خلاصه این رمان خیلی قشنگه هر کی اینو خونده لطفا بگه اسمش چیه ممنون تون میشم
امیر

Ariyan · 2021-06-10

رمان دختری که ناپدریش خیلی دوسش داشت حتی بیشتر از پسره اصلی خودش وقتی پدره فوت میکنه پسره میخاد انتقام بی محبتی هاشو از این دختره بگیره

آوای شرقی · 2021-06-10

نامشخص گفت:
کسی اسم این رمان رو نمی دونه؟

Hedie گفت:
سلام دوستان😊
من چند سال پیش این رمان رو خوندم که دختره با یه پسری به اجبار ازدواج میکنه.
با اینکه دختر آزادی هست، اما به صورت فرمالیته با چادر جلوی پسره ظاهر میشه تا صورتش رو نبینه.
تا اینکه پسر به مهمونی دعوت میشه که دختره هم از طرف کس دیگه ای به همون مهمونی دعوته.
وقتی همدیگرو میبینن، دختره اونو میشناسه اما پسره بدون اینکه اطلاع داشته باشه اون کیه، ازش خوشش میاد.
یه روز اتفاقی چادرشاز سرش میکشه و پسره صورتش رو میبینه.
متاسفانه بقیه داستان یادم نیست فقط فکر کنم که اسم دختره نفس بود.
ممنون میشم اگه میدونید راهنماییم کنید

سلام
خلاصه رمان شماشبیه رمان خان زاده هست.چک کنید.

آوای شرقی · 2021-06-10

نامشخص گفت:
کسی اسم این رمان رو نمی دونه؟

سلام رمان لالایی بیداری هست.

آوای شرقی · 2021-06-10

سلام اسم این رمان سایه نفرت هست

نرگسی گفت:
مردی بود که بعد ضربه خوردن از دختر چادری ک همسرش بود و طلاق میگیره ازش و میره چند تا زن صیغه میکنه که با هم تو خونش هستن
برادر یه دختری تو درگیری یکی از زن صیغه های اون آقا رو میکشه و اقاهه شرط میزاره خواهر پسره ک چادریه باهاش ازدواج کنه و بعد تو یه مهمونی هم مجبورش میکنه بی حجاب باشه ک دختره حالش بد میشه.....

آوای شرقی · 2021-06-10

سلا

Maho گفت:
منم اتفاقا دنبال همین رمان هستم اسم پسره آریا واسم دختر مریم بود

سلام رمان سایه نفرت

آوای شرقی · 2021-06-10

ر

سارا گفت:
سلام من دنبال رماني ميگردم كه دختره توي يه خونه اي با مامانش به عنوان خدمتكار زندگي ميكنن كه دختره عاشق نوه اون خونواده ميشه كه تازه از خارج با مامانش برگشته

سلام رمان میوه ممنوعه باران و کیا

آوای شرقی · 2021-06-10

سارا گفت:
سلام من دنبال رماني ميگردم كه دختره توي يه خونه اي با مامانش به عنوان خدمتكار زندگي ميكنن كه دختره عاشق نوه اون خونواده ميشه كه تازه از خارج با مامانش برگشته

سلام رمان میوه ممنوعه از شیوا بادی

ویژه رمان های گمشده

MEHRA_M

تازه وارد

MEHRA_M

تازه وارد

Roza

تازه وارد

Ariyan

تازه وارد

آوای شرقی

تازه وارد

آوای شرقی

تازه وارد

آوای شرقی

تازه وارد

آوای شرقی

تازه وارد

آوای شرقی

تازه وارد

آوای شرقی

تازه وارد