• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

آوای شرقی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
13
پسندها
8
دست‌آوردها
3
سلام من دنبال یک رمانم که دختره توی یک محله هستن که همه همسایه هاباهم خوبن بعد چند وقت محلشون درطرح راه وجاده سازی قرارمیگیره وهمه باهم میرن توی یک آپارتمان وهمه ساکن میشن بعد طبقه آخر یک واحد خالی هست که یک خانواده جدید اونجا ساکن میشه.بعداونهایک پسردارن.واین دختره واون پسره همدیگرو دوست دارن.ولی پسره مریض میشه که هرچند یکبار بیهوش میشه ومعلوم نیست چقدر طول بکشه تابهوش بیاد.لطفا اگرکسی اسمشو میدونه بهم بگه ممنون🙏
سلام رمان لالایی بیداری
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Daaryaa

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
3
سلام روز بخیر یک رمانی بود که دختره با پدر و نامادری اش زندگی میکرد ، ولی عاشق عموی خودش بود ، عموعه هم عاشق دختره بود . تا اینکه بعدا می‌فهمه مادر اصلی اش در اصل فرزند خانواده بوده و با کسی دیگه ازدواج کرده و بعد طلاقش میاد با پسر همون خانواده ازدواج می‌کنه و بعد هم فوت می‌کنه و این عمو اش هم ، در اصل نه داییشه و نه عموش . خیلی دنبالشم ، میدونید اسم رمانش چیه ؟؟. راستی دختره آسم هم داشت .
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sara

pegaaaaaaaahh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمانی هست مربوط به رسم و رسوم فیصله مربوط به خوزستان و اهواز
فک کنم مال 7 سال پیش باشه که یه دختر رو تو سن 9 سالگی به اجبار برای رسم فیصله شوهر میدن و بعد پسره میره از ایران بعد دختره حامله میشه ولی نمیدونسته تا اینکه مثلا ده سال بعد پسره رو میبینه و عاشقش میشه و میفهمه برادر کوچکش در واقع پسرش بوده
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sara

A.D

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
3
سلام
رمانی خونده بودم اسمش یادم نمیاد
داستان اینطوری بود که شوهر یه دختره که اسمش محمد بود و تقریبا فقیر بودن در محل کارش به قتل میرسه و همه به رئیس اون جا مظنون میشن و اونو محکوم به قتل میکنن خانواده اون رئیسه که مجردم هست پیشنهاد یه پول خیلی زیادی میدن که خانواده مقتول از قصاص بگذرن مادر و پدر محمد به اون پول راضی میشن و پولو میگیرن اما دختره(زن محمد)راضی نمیشه و میره از اون پسره انتقام بگیره و میره خونشون بعدا عاشق اون پسره میشه و میفهمه که قاتل یکی دیگه بوده که از فامیلاشون بود و معتاد بود...
لطفا اگه کسی میدونه بگه اسم رمان چیه؟!!
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sara

songul

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
5
دست‌آوردها
3
با سلام

اگر اسم رمانی رو فراموش کرده اید، لطفا قسمتی از رمان رو اینجا بنویسین تا کاربران به شما کمک کنند.
با سلام لطفا اگر کسی اسم این رمان رو میدونه بگه
یه دختری هست که خانوادش خیلی مذهبی هستن واسه همین اجازه ی خیلی کار ها رو بهش نمیدن و میخوان که اونو به یه پسر بسیار بزرگتر از خودش که در ظاهر مذهبی هست ولی در اصل دختر باز و این جوریاس بدن برادر پسره رو هم خانوادش به دلیل خواننده بودنش ترد کردن یه روز برادر پسره این دختر رو میبینه و حس میکنه که ناراحته ازش دلیلش رو میپرسه دختره هم توضیح میده و برادر این پسر، دختر رو میبره کانادا و مثل خواهر کوچکترش بزرگش میکنه و کمکش میکنه درسش رو بخونه ولی در آخر عاشقش میشه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Rozazizi_1380

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
9
پسندها
4
دست‌آوردها
3
سلام من رمان درد عمیق مروا و بردیا رو‌می خوام ولی هر چی میگردم نیستش بجز ی سایت اینترنتی ک ب فیلتر شکن نیاز داره خسته شدم از بس از فیلتر شکن استفاده کردم اگ کسی جایی رمان رو می دونه بجز اینترنت ممنون میشم بهم بگه🌹💕
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Fatemeh.z2730

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
2
دست‌آوردها
1
با سلام

اگر اسم رمانی رو فراموش کرده اید، لطفا قسمتی از رمان رو اینجا بنویسین تا کاربران به شما کمک کنند.
سلام
یه رمان بود توش اسم دختره محیا بود پسره امیر علی دختردایی پسرعمه بودن
دختره از بچگی عاشق پسره بود
پسره یه خواهر داشت به اسم عطیه که دوست صمیمی محیا بود و پسره از دانشگاه انصراف داده بود و جای باباش تو تعمیرگاه کار میکرد
کسی هست اسمشو بلد باشه بهم بگه؟🥺
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ahllam

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
8
دست‌آوردها
3
با سلام

اگر اسم رمانی رو فراموش کرده اید، لطفا قسمتی از رمان رو اینجا بنویسین تا کاربران به شما کمک کنند.

با سلام

اگر اسم رمانی رو فراموش کرده اید، لطفا قسمتی از رمان رو اینجا بنویسین تا کاربران به شما کمک کنند.
سلام یه رمانی بود که زن و شوهری میخواستن برن عروسی فامیل شوهره ولی زن و کودک نوزادش زودتر با اتوبوس میرن فک کنم تو اتوبوس پلیس بین وسایلش مواد پیدا میکنه و حکم حبس ابد بهش میدن درصورتی که زنه بیگناه بوده و وقتی میخوان انتقالش بدن چون ماشین نبوده با ماشین دادستان میفرستنش و دشمنای دادستان اونارو گروگان میگیرن و میبرن افغانستان و اینا هم که فرار میکنن به عنوان عروس و داماد خودشونو به یه خانواده افغان معرفی میکنن و میگن که از دست خانواده فرار کردن و صیغه هم میشن ..و داستانش زیاده آخرش رو میگم که وقتی برمیگردن ایران دختره بیگناه شناخته میشه و شوهرش وقتی اون اوایل که زنش افتاده بوده زندان طلاقش داده بوده و تا این دادستان میره خواستگاریش میاد و کتکش میزنه در حدی که فک کنم زنه میره کما ..اینو دو سه سال پیش خونده بودم اگه اشتباه بود بعضی جاهاش معذرت ..اگه اسمش رو میدونید بهم بگید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ساحل

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
4
پسندها
4
دست‌آوردها
3
سلام
یه رمان بود توش اسم دختره محیا بود پسره امیر علی دختردایی پسرعمه بودن
دختره از بچگی عاشق پسره بود
پسره یه خواهر داشت به اسم عطیه که دوست صمیمی محیا بود و پسره از دانشگاه انصراف داده بود و جای باباش تو تعمیرگاه کار میکرد
کسی هست اسمشو بلد باشه بهم بگه؟🥺
عشق با طعم سادگی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
  • ایول
واکنش‌ها[ی پسندها]: Sara

RoZhaN☂

کاربر خاص
کاربر رمان فور
سطح
3
 
ارسالات
1,409
پسندها
3,048
دست‌آوردها
163
مدال‌ها
5
سن
24
محل سکونت
Autumn
سلام یه رمانی بود که زن و شوهری میخواستن برن عروسی فامیل شوهره ولی زن و کودک نوزادش زودتر با اتوبوس میرن فک کنم تو اتوبوس پلیس بین وسایلش مواد پیدا میکنه و حکم حبس ابد بهش میدن درصورتی که زنه بیگناه بوده و وقتی میخوان انتقالش بد*ن چون ماشین نبوده با ماشین دادستان میفرستنش و دشمنای دادستان اونارو گروگان میگیرن و میبرن افغانستان و اینا هم که فرار میکنن به عنوان عروس و داماد خودشونو به یه خانواده افغان معرفی میکنن و میگن که از دست خانواده فرار کردن و صیغه هم میشن ..و داستانش زیاده آخرش رو میگم که وقتی برمیگردن ایران دختره بیگناه شناخته میشه و شوهرش وقتی اون اوایل که زنش افتاده بوده زندان طلاقش داده بوده و تا این دادستان میره خواستگاریش میاد و کتکش میزنه در حدی که فک کنم زنه میره کما ..اینو دو سه سال پیش خونده بودم اگه اشتباه بود بعضی جاهاش معذرت ..اگه اسمش رو میدونید بهم بگید

سلام عزیز
فکر کنم اسمش در چشم من طلوع کن از اعظم طیاری باشه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین