-
- ارسالات
- 8
-
- پسندها
- 2
-
- دستآوردها
- 3
سلام.
من یه رمان خوندم تقریبا پلیسی بود دختره با مادربزرگ و مادر و داداشش زندگی میکردم پدرشون نمیدونم چی شده بود دایی دختره خلافکار بوده و از همون اولم از دختره فکر کنم بدش میومده داداش دختره میفهمه که دایی شون خلافکاره علیهش مدرک جمع میکنه اما قبل از اینکه به دست پلیس برسونشون داییه یه تصادف صحنه سازی میکنه داداش دختره میره تو کما دختره از مدارک خبر داده داییه میفهمه دختره خبر داشته اما دختره بهش نمیده مدارک و دایی دختره از یکی از رقیبانش که یه پسر خشن و... بوده میخواد دختره رو بدزدن پسر دایی دختره که اسمش سپهر بوده انگاره دختره علاقه داشته وقتی میفهمه به دختره میگه مدارک و بده منم نجاتت میدم اما دختره نمیده و اینکه از وسطاش یکی از رقبای پسره که خلافکار بوده عمارت پسره رو آتیش میزنن پسره هم تیر میخوره دختره نجاتش میده بانمیدونم درست دوست پسره میشد یا بردارش میبرمش یه جای امن دوست دختره هم دکتر بوده اونو خبر میکنن وقتی دوست دختره یماد میفهنه این دختره زندس و... بعدشم باهم ازدواج میکنن.
و اینکه اسم داداش دختره فکر کنم آرمین بوده ممنون میشم اسمشو بگید
من یه رمان خوندم تقریبا پلیسی بود دختره با مادربزرگ و مادر و داداشش زندگی میکردم پدرشون نمیدونم چی شده بود دایی دختره خلافکار بوده و از همون اولم از دختره فکر کنم بدش میومده داداش دختره میفهمه که دایی شون خلافکاره علیهش مدرک جمع میکنه اما قبل از اینکه به دست پلیس برسونشون داییه یه تصادف صحنه سازی میکنه داداش دختره میره تو کما دختره از مدارک خبر داده داییه میفهمه دختره خبر داشته اما دختره بهش نمیده مدارک و دایی دختره از یکی از رقیبانش که یه پسر خشن و... بوده میخواد دختره رو بدزدن پسر دایی دختره که اسمش سپهر بوده انگاره دختره علاقه داشته وقتی میفهمه به دختره میگه مدارک و بده منم نجاتت میدم اما دختره نمیده و اینکه از وسطاش یکی از رقبای پسره که خلافکار بوده عمارت پسره رو آتیش میزنن پسره هم تیر میخوره دختره نجاتش میده بانمیدونم درست دوست پسره میشد یا بردارش میبرمش یه جای امن دوست دختره هم دکتر بوده اونو خبر میکنن وقتی دوست دختره یماد میفهنه این دختره زندس و... بعدشم باهم ازدواج میکنن.
و اینکه اسم داداش دختره فکر کنم آرمین بوده ممنون میشم اسمشو بگید
آخرین ویرایش: