• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

Ana

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
19
پسندها
6
دست‌آوردها
3
رمان رهایی از اسارت رو چک کن
دوستان من هم دنبال یک رمان میگردم اگه کسی اسمش رو میدونه بهم بگه
سلام دوستان
چند وقت پیش یه رمان خوندم که دختر و پسر قصه با هم ازدواج کرده بودند هر دو هم دیگه رو دوست دارن ولی طرف مقابل نمیدونه اوایل ازدواج هم خوب بودن ولی رفته رفته رفتار پسره عوض میشه که دلیل داره دختره یه دوست داشته که فقیر بوده و به دختره و خانوادش حسودی میکرده و پسر داستان هم فامیل یا از دوستان خانوادگی دختره هست و دوست دختره هم میدونسته که دختره به پسره علاقه داره و خودش هم خیلی مظلوم نشون میداده و پسره هم خارج درس خونده تازه برگشته بوده و اینکه دوست دختره یه داداش هم داره و یه کاری میکنه که با پسره نامزد بشه و بعد بد پسره رو به دختره میگه و بد دختره هم به پسره و یه اتفاقی می افته که ازدواج نمی کنند و دختر و پسره ازدواج میکنند و پسره هم به خاطر حرف هایی که دوست دختره زده با دختره بد رفتار میکنه و دختره یه داداش داره یه خواهر اسم برادرش هم ارمین هست و اسم خودش و خواهرش هم تو همین مایه ها هست و اتفاقاتی می افته که یه مدت دختر پسره میرن خونه مادر شوهرش زندگی میکنند ولی اونا رفتار مناسبی با دختره دارند و اون رو مقصر نمی دونند و اتفاقاتی می افته که رفتار دختر و پسره بهتر میشه و مادربزرگ پسره هم از شهرستان میاد پیششون تا اینکهاینا میرن خونه خودشون تا دختره باردار میشه و یه روز نزدیک به عید میره خونه مادرش که وسط راه یادش می افته که یه چیزی جا گذاشته و دوباره برمیگرده خونه که شوهرش رو با دوستش تو خونه میبینه که دارن با هم صحبت میکنند و دختره بد برداشت می کنه و دوباره رابطشون به هم می خوره و پسره دختره رو برای انکه از اون فضا دور کنه میبره شمال پیش مادربزرگش و دختره هم همش با پسره لج میکنه تا اینکه سیزده بدر دوست دختره ، دختره رو می دزده و با کمک برادرش که خلافکاره می فروشنش و می‌فرستنش افغانستان و اونجا خیلی اذیت میشه ولی نمی ذاره کسی بفهمه بارداره تا اینکه پسره میاد دنبالش و با کمک یه نفر فرار میکنه و پسره همه چیز رو براش تعریف میکنه رابطشون خوب میشه میرسن ایران بچشون هم به دنیا میاد و اسم پسره هم تو مایه های ،رادین ، اروین بود فکر کنم
امیدوارم بتونید کمکم کنید دوستان ،،😍😍
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

سارا ترسه

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
1
دست‌آوردها
3
رمان
سلام دوستان
چند وقت پیش یه رمان خوندم که دختر و پسر قصه با هم ازدواج کرده بودند هر دو هم دیگه رو دوست دارن ولی طرف مقابل نمیدونه اوایل ازدواج هم خوب بودن ولی رفته رفته رفتار پسره عوض میشه که دلیل داره دختره یه دوست داشته که فقیر بوده و به دختره و خانوادش حسودی میکرده و پسر داستان هم فامیل یا از دوستان خانوادگی دختره هست و دوست دختره هم میدونسته که دختره به پسره علاقه داره و خودش هم خیلی مظلوم نشون میداده و پسره هم خارج درس خونده تازه برگشته بوده و اینکه دوست دختره یه داداش هم داره و یه کاری میکنه که با پسره نامزد بشه و بعد بد پسره رو به دختره میگه و بد دختره هم به پسره و یه اتفاقی می افته که ازدواج نمی کنند و دختر و پسره ازدواج میکنند و پسره هم به خاطر حرف هایی که دوست دختره زده با دختره بد رفتار میکنه و دختره یه داداش داره یه خواهر اسم برادرش هم ارمین هست و اسم خودش و خواهرش هم تو همین مایه ها هست و اتفاقاتی می افته که یه مدت دختر پسره میرن خونه مادر شوهرش زندگی میکنند ولی اونا رفتار مناسبی با دختره دارند و اون رو مقصر نمی دونند و اتفاقاتی می افته که رفتار دختر و پسره بهتر میشه و مادربزرگ پسره هم از شهرستان میاد پیششون تا اینکهاینا میرن خونه خودشون تا دختره باردار میشه و یه روز نزدیک به عید میره خونه مادرش که وسط راه یادش می افته که یه چیزی جا گذاشته و دوباره برمیگرده خونه که شوهرش رو با دوستش تو خونه میبینه که دارن با هم صحبت میکنند و دختره بد برداشت می کنه و دوباره رابطشون به هم می خوره و پسره دختره رو برای انکه از اون فضا دور کنه میبره شمال پیش مادربزرگش و دختره هم همش با پسره لج میکنه تا اینکه سیزده بدر دوست دختره ، دختره رو می دزده و با کمک برادرش که خلافکاره می فروشنش و می‌فرستنش افغانستان و اونجا خیلی اذیت میشه ولی نمی ذاره کسی بفهمه بارداره تا اینکه پسره میاد دنبالش و با کمک یه نفر فرار میکنه و پسره همه چیز رو براش تعریف میکنه رابطشون خوب میشه میرسن ایران بچشون هم به دنیا میاد و اسم پسره هم تو مایه های ،رادین ، اروین بود فکر کنم
امیدوارم بتونید کمکم کنید دوستان ،،😍😍
رمان تیوا از مهسا فرخیان
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

J_Aram

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
21
پسندها
9
دست‌آوردها
3
سلام یه رمان خوندم دختره خدمتکار بود تو یه عمارت . یکبار که نیمه شب برای حمام میره تو حیاط عمارت تو رودخونه پسره ارباب میبینه و ازش خوشش میاد و میخاد که باهاش باشه و دختره رو میخان بگیرن و دختره فرار میکنه و میرع عمارت یه جای دیگه ارباب اونجا یه مرد میانسال بوده بهش جا میده و حتی اونو به مدرسه میفرسته و تا همینجاها خوندم
اسمشو نمیدونید؟
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

دختر بهشتی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
6
پسندها
2
دست‌آوردها
3
سلام من خیلی وقته دنبال به رمانم دختره پدرش معتاد بود و روز اول دانشگاهشبا پسر رییس دانشگاه دعواش میسه فکر کنم اسم داداشش سامیار بود و اسم پسره داروین نمیدونم رادین تو همین مایه ها بوده اخرش دختره میره کما و پسره از خونه میزنه بیرون و به یه هیئت میره لطفا اگه اسمش رو میدونید بهم بگید با تشکر 🌹🌹
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Ana

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
19
پسندها
6
دست‌آوردها
3
رمان

رمان تیوا از مهسا فرخیان
مررررررررسی گلم خیلی وقت بود دنبالش بودم دمت گررررررم 🤩🤩🤩🤩
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Raha.A

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دختر هندی با مادر ایرانی و پدری هندی به اسم نهال و پسری به اسم امیر حافظ که پلیسه و مراقب نهاله نهال به صورت اتفاقی همه‌ی خانواده اش میمیرن در واقع کشته میشن جون دختره در خطره و امیر حافظ مراقب نخاله چون پلیسه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

chica.m84

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
یه رمان که دختر پسر به اجبار باهم ازدواج میکنن دختر عمو پسر عمو هستن ولی از نظر عقید خیلی باهم فرق دارن پسر مذهبی دختر نه دختر پسر بخاطر مسائل اعتقادی خانواده ها باهم ارتباط نداشتند
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

chica.m84

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دختر پسری که به اجبار با هم ازدواج میکنن از نظر اعتقادی با هم دیگه فرق دارن دخترعمو پسر عمو هستن ولی بدلیل اینکه خانواده ها از نظر اعتقادی با هم فرق داشتن با هم ارتباط نداشتن تا اینکه بخاطر وصیت نامه فک کنم با هم ازدواج میکنن
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Farmers...

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
26
پسندها
6
دست‌آوردها
3
سن
16
محل سکونت
کالبد انسان
سلام میشه چند تا رمان طنز و عاشقانه بهم معرفی کنید ؟؟ممنون میشم
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Zahraaaafd

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
یه رمان خوندم دختره تو نو جونی به دویت برادرش ابراز علاقه میکنه و پسره ام مسخره اش میکنه و بعد ی مدت پسره میره خارج دختره ام محجبه میشه و خوشنویسی و موسیقی سنتی اینا یاد میگیره میشه بگید اسمش چیه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین