-
- ارسالات
- 6
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 6
-
- پسندها
- 2
-
- دست‌آوردها
- 3
سلام من یه رمان طنز خونده بودم که پدر دختره معتاد بود بعد یه جاییش نمیدونم تولد دختره یا قبولی دختره تو چای خونه بود و موقعی که دختره بلند شد برقصه یه پسره هم بلند شد و خلاصه دختره یه جایی رو اشتباه رفت و شتلق خورد زمین یه جای دیگش داداش دختره و دوستاش م*س*ت کرده بودن دختره هم با چادر و قیافه مزخرف رفت سند وثیقه بذاره و بعدش با پسر مدیر دانشگاهشون کلکل میکنه و موهای پسر مدیر دانشگاه رو میگیره فکر کنم اسم پسره یا رادوین بود یا رادین آخرش دختره میره تو کما و پسره هم به خاطر دختره میره تو هیئت و بعدش دختره به هوش میاد و خلاصه ازدواج میکنن حالا اگه کسی اسمش رو میدونه بگه
-
- ارسالات
- 21
-
- پسندها
- 9
-
- دست‌آوردها
- 3
من یه رمان خوندم اسمش دو نقطه ی متقابل بود . ببین همون که میخای نیست ؟
-
- ارسالات
- 21
-
- پسندها
- 9
-
- دست‌آوردها
- 3
اشرافی شیطون بلا طنزه
دو نقطه متقابل
اجبار اختیار و اختیار اجباری
راز من
جرات یا حقیقت
خانم بادیگارد
عمارت ارباب
فقط من و فقط تو
همخونه ای اجباری
دون جوانی
ایناهم چنتا عاشقانست
-
- ارسالات
- 21
-
- پسندها
- 9
-
- دست‌آوردها
- 3
اشرافی شیطون بلا طنزه
دو نقطه متقابل
اجبار اختیار و اختیار اجباری
راز من
جرات یا حقیقت
خانم بادیگارد
عمارت ارباب
فقط من و فقط تو
همخونه ای اجباری
دون جوانی
ایناهم چنتا عاشقانست
اینو نمیدونستید؟
ک
کاربر حذف شده 1078
مهمان
مهمان
متشکرم بانوی جوان
متشکرم بانوی جوان
متشکرم بانوی جوان
-
- ارسالات
- 7
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
دختره ترکیه زندگی میکرده سه ماه اومده ایران به اجبار مادرش مجبوری میشه با پسری ازدواج کنه شب عروسی با کمک برادرش فرار میکنن دختره برای اینکه ادمای پسره پیداش نکن سوار یه ماشین عروس تو همون ساختمون میشه که دراش بازه صاحب ماشین یه پسرس که یه دختره ادعا داشته از پسره حاملس حالا برای اینکه دروغش در نیاد از ترس پسره فرار میکنه این و دختری که تو ماشینش قایم شده عروس سوری پسره میشه تو تا کسی پیداش نکنه. اسم ها به خاطرم نیس فقط یادمه دختره موهای خیلی بلندی داشته