• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

سیما

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام ی رمانی قبلا خوندم درست یادم نیست فقط ی تیکش یادمع...رمان درمورد دختری بود کع پرستار یع پسر میشع پسر فک کنم داخل خونش بستری بود و فک کنم فقط میدید اما نمیتونست حرف بزنه وحرکت کنع و خیلی هم پولدار بودن...بعد چند وقت پسر با رسیدگی های دختر خوب میشع و دختر هم عاشقش میشع اما مادر پسرع مخالف و فک کنم دختر بخاطر مشکل مالی پرستار میشع و بخاطر راحتی خودش با پسر صیغه میشع ...همین تیکش یادمع لطفا اگع کسی میدونع کمکم کنع
یادمه توش یلدا داشت فقط
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ana_1384

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
سلام ممنونم از سایت خوبتون من 3ماهه دنبال این رمانم و یک بار یه سال پیش خوندم لطفاً اگه میدونید اسمش رو بهم بگید اسم دخترع رو یادم نیست فکر میکنم الناز بود نمیدونم یه چی مشابه این یادمه توی اسم رمان یه عشق بود ولی قبلش یه کلمه بود که یادم نیست
خب بابای دختره رئیس فرودگاه یا تو فرودگاه کار میکنه که یه روز چند نفر که با بابای دختره مشکل دارن دختر دانشجو این مرد رو تعقیب میکنن به منظور گرو کشی دختر اک فرزند که همه چیو به خانوادش میگه تصمیم میگیرن که دختره بره اصفهان پیش عمش و دانشجو دانشگاه اصفهان به عنوان مهمان بره توی اصفهان دختره عاشق پسری که هم دانشگاهی بودن میشه اما به پسره نمیگه پسره مأمور مخفی هست و بابای دختره اونو به عنوان بادیگارد فرستاده تا از دخترش مراقبت کنه وقتی پسره میفهمه این عاشقشه اونم عاشق دختره میشه و یه دختر دقیقا مثل این یکی دختره که اومده خونه عمش میره برای استخدام تو شرکت رفیق همون پسره که مأمور مخفی هست که بعد مشخص میشه این خواهر دوقلوی اون یکی دختره هست نمیدونم اسم یکیشون الناز بود اینها بعد فاش شدن همه چی میرن تهران برای مأموریت همون کسایی که دختره رو تعقیب میکردن بعد از ماموریت اون دو نفر که عاشق هم بودن ازدواج کردن و رفیق پسره هم با خاخر دوقلو دختره ازدواج کرد




خاهش میکنم اگه کسی میدونه بگه فکر میکنم اسم یکی غز پسر ها امیر بود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

رهایی

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
10
پسندها
2
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
سلام خسته نباشید خلاصه رمان این بود که یه دختری بود به نام چیستا با پسر به نام آراد با هم ازدواج میکنن دختر میفهمه که پسره با دوستاش شرط بسته که با چیستا ازدواج کنه اسم رمان کسی میدونه میشه بگه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Mobina_n

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
یه رمان که دختره حاملس و شوهرش میمیره مجبور میشه با برادر شوهرش ازدواج کنه میشه اسم رمان رو بگید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

........Fatmeh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام قبلا یه رمان خونده بودم پسره عاشق خواهر ناتنیش میشه ولی دختره دوسش نداره بعدا بهش علاقه پیدا میکنه فکر کنم بعدش متوجه میشن خواهر برادر نیستن یه همچین چیزایی کسی اسمشو میدونه؟
شاید حوا معشوقه شیطان بود و عشق عسلی هم نیست قلمش هم قوی بود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Chenoor

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام یه رومان بود در باره ی دو تا خواهر یکیشون دختر خوبی نبود با یه پسر ازدواج کرد ولی مرد خواهر دیگه مجبور شد برلی نگهداری از خواهر زادش با شوهر خواهرش ازدواج بکنه در طول داستان هم شوهرش میمیره و با برا در شوهرش ازدواج میکنه و‌‌...فک کنم اسم دختره مانلی بود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

QazalArmy

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام:)!
من چند وقت پیش یه رمان خوندم که اسم شخصیت هاش اوا اگر اشتباه نکنم و سامان بود که این دختره با سامان ازدواج میکنه ولی سامان اینو محدودش میکنه دیگه شیطنت نمیکنه و اینا بعد از هم جدا میشن پسر خاله ی این دختر به نام بنیامین عاشقش میشه....
پاک شد رمانه و الان هر چی دنبالش میگردم نیست!
میشه اگر خوندین اسمشو بگین؟ :)! مرسی
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Mahro

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام وقتتون بخیر
عذر میخوام من دنبال یه رمان میگردم که چندسال پیش خوندم داستان درباره ی یه دختر بود که بخاطر بدهی برادرش میره دم خونه ی طلبکار برادرش که بتونه رضایت طلبکار برادرش رو بگیره اما اونجا پشیمون میشه وقتی یه پسر با صورت خونی از خونه طلبکار برادرش بیرون میاد اما وقتی میخواد فرار کنه نگهبان های خونه ی طلبکار برادرش میگیرنش اما پسره میگه که این دختر همراه منه و ازش میخواد که باهاش برگرده یادمه که پسره هم بوتیک داشت که جنس از برادر همین طلبکار میگیرفت...تا نصفه خوندم اما اول داستان تقریبا همین طور بود....
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Rojda

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
3
دست‌آوردها
1
اگه لطف کنید اسم این رمان رو هم بگید

یاشار با ساینا ، عسل رو میبرن بیمارستان جرقه آشنایی این دوتا عاشق اینجا زده میشه
مامان ساینا قبلا بایک پسری به نام هادی دوست بوده که به دلایلی به زندان می افته دوست هادی با مامان ساینا ازدواج می کنه
چندسال پیش عموسایناو باباباش امین(پسرعموساینا)وساینا رو به نام هم میکنن بدون اینکه ساینا راضی باشه!!!
بابا ساینا وصیت کرده بود که داداشش(باباامین)ازدخترش مراقبت کنه وبزاره دخترش با هرکی دوس داره ازدواج کنه

ساینا و یاشار دو شخصیت اصلی داستانن که عاشق همن و آخر داستان هم میمیرنا
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Rojda

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
5
پسندها
3
دست‌آوردها
1
اگه لطف کنید اسم این رمان رو هم بگید

یاشار با ساینا ، عسل رو میبرن بیمارستان جرقه آشنایی این دوتا عاشق اینجا زده میشه
مامان ساینا قبلا بایک پسری به نام هادی دوست بوده که به دلایلی به زندان می افته دوست هادی با مامان ساینا ازدواج می کنه
چندسال پیش عموسایناو باباباش امین(پسرعموساینا)وساینا رو به نام هم میکنن بدون اینکه ساینا راضی باشه!!!
بابا ساینا وصیت کرده بود که داداشش(باباامین)ازدخترش مراقبت کنه وبزاره دخترش با هرکی دوس داره ازدواج کنه

ساینا و یاشار دو شخصیت اصلی داستانن که عاشق همن و آخر داستان هم میمیرن
اسم رمانتون"اتفاق عاشقی"هس
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین