سلام ببخشید من دنبال یه رمان هستم که داستانش از این قرار هست که یه دختر بخاطر اینکه برادرش پول با بهره گرفته میوفته زندان و دختره میخواد که بره رضایت بگیره از طلبکار اما وقتی دم در خونه ی طلبکار میرسه یه پسر با صورت خونی میاد بیرون و دختره میترسه میخواد برگرده اما نوچه های طلبکاره نمیذارن اسم طلبکاره هم فکر کنم ساسان یا سامان بود یه همچین چیزی بعد اون پسره که صورتش خونی هست دختره رو نجات میده و کم کم کمکش میکنه که بتونه داداشش رو آزاد کنه.....این پسره هم یه برادر داشته که دانشمند بوده و میخوان که یه جوری برادرش رو ترور کنن برای همین به پسره نزدیک شده بودن و یه داستان توی این مایه ها بود اما اسمش رو فراموش کردم....میشه لطفا اگر میدونید بگید....ممنونم
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
اگه میشه اسم این رمان رو بگین میهی یه دختر 23ساله که جادوگره
سلام من یع رمان خوندم که اسم شخصیت های اصلیشو یادم نمیاد ولی داستانش اینجوری بود که یع پسر با دختره کم سن و سال ازدواج میکنه ولی اونو دوست نداره و پسره به خارج میره بعد اونجا با زنی به اسم رها ازدواج میکنه و بچه دار میشه ولی رها بهش خیانت میکنه و پسره بر میگرده ایران و سر قبر پدرش میره... پدرش هم یع حاجی عیاش بوده..... این پسره سر قبر باباش دختری ک زمانی همسرش بوده رو میبینه ولی نمیشناستش ولی دختره، پسره رو میشناسه و............
لطفاً اگه اسم رمانش رو میدونین بگین🙂♥️
لطفاً اگه اسم رمانش رو میدونین بگین🙂♥️
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
یه رمانی بودش که یه دختر رو که فکر کنم از خونه فرار کرده بود به یک باندی که دخترا رو توش می‌فروشن می‌برن.
یه پسری که تو اون باند ماموره اون دختر رو نجاتش میده و میبره خونه خودش
یکی از مشخصه هاش این بود که پسره یه خالکوبی پرستو روی بازوش داشت
یکی دیگه از کارای همین نویسندش این بود که یه دختره بود دانشگاه گرافیک می‌خوند بعد از یه پسری که تو ساختمون که توش زندگی میکنه، زندگی میکنه خوشش میاد و ازدواج و میکنن و حالا بقیه ماجرا.
هییییچ اسمی از هیچ کدوم به یاد ندارم خیلیییی وقت پیش خوندم توروخدا کمک کنین:)
یه رمانی بودش که یه دختر رو که فکر کنم از خونه فرار کرده بود به یک باندی که دخترا رو توش می‌فروشن می‌برن.
یه پسری که تو اون باند ماموره اون دختر رو نجاتش میده و میبره خونه خودش
یکی از مشخصه هاش این بود که پسره یه خالکوبی پرستو روی بازوش داشت
یکی دیگه از کارای همین نویسندش این بود که یه دختره بود دانشگاه گرافیک می‌خوند بعد از یه پسری که تو ساختمون که توش زندگی میکنه، زندگی میکنه خوشش میاد و ازدواج و میکنن و حالا بقیه ماجرا.
هییییچ اسمی از هیچ کدوم به یاد ندارم خیلیییی وقت پیش خوندم توروخدا کمک کنین:)
سلام ببخشید من چند وقت پیش یه رمان خوندم موضوعش درمورد یه دختری بود که با خواهر ش زندگی میکرد که فقط ازمادر یکی بودن پدر خواهرش معتاد بودو دختره مربی موسیقی اگه اشتباه نکنم ویولون بود واین دختره یه قیم داشت که مادر بزرگش اونو سپرده بود به اون پسره اما دختره با خواهرش جدا از اون زندگی میکردن دختره بی حجاب بود پسره مومن و عاشق این دختره ولی دختره خبر نداره برحسب اتفاق هایی مجبوره بره خونه پسره زندگی کنه که باهم شیراز میرن مجبور به صیغه میشه دختره کم کم داره عاشقش میشه که عمع عای پسره هم میا ن شیراز اون دوتا رو که باهم میبین شک میکنن و درصدد این میشن که اون هارو از هر طریقی ازهم دور کنن... به صورت خلاصه گفتم میخواستم بدونم اسم رمان رو میدونید یا میتونید برام اسمشو پیدا کنید
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دوستان در مورد یه رمانه که دختره تو دانشگاه درس میخونه بعد با دوستش همخونه بوده که دوستش ازدواج میکنه اونم از پس هزینه اجاره خونه برنمیاد تصمیم میگیره بره یه جای دیگه رو اجاره کنه اخر تو یه محله احتمالا مرفه یه خانم مینسالی بهش طبقه بالا رو میده درعوض اجاره ازش میخواد که در نبود خودش که داره میره آمریکا مراقب پسر مجردش باشه وبراش غذه بپزه کهاز قضا پسره همون استاد دانشگاهیه که دختره جلو ضایع شده دختره همیشه عصاره پرتقال درست میکرد و اخر پدر دختره دچار سوتفاهم میشه ومجبور میشن با هم عقد کنن دختره شهرستانی بود
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
رمان درباره ی دختریه ک با برادرش زندگی میکنه بحاطر ی سری مساعل برادرش از خونه میندازتش بیرون (دختره بیماری قللی داره)میره خونه ی پسره کار میکنه ک پسره معتاد هستش
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
رمان درباره ی دختریه ک بیماری قلبی داره و پیش برادر و زن برادرش زندگی میکنه بخاطر ی سری مساعل برادرش ا خونه بیرونش میکنه و دختره خونه ی ی پسر معتاد شرو ب کار میکنه هرکس میدونه اسمش چیه بگه لطافااااا
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام یه رمان بود که دختره خبرنگار بود و یه مرد زخمی رو نجات میده که اون مرد زخمی قاتل یا خلافکار هستش و دوباره اون مرد زخمی که نجات داد و مبینه و در این میان یه پلیس هست که عاشق دختره است و دختره فوبیای جنس مخالف داره
ببخشید میدونین اسمش چیه؟
ببخشید میدونین اسمش چیه؟
آخرین ویرایش:
سلام حدود یه سال پیش یه رمان خوندم و به طرز عجیبی دیگه هیچ‌جا پیداش نمیکنم ممنون میشم کسی اگه اسمش رو میدونه بهم بگه...داستان راجب یه دختر چادری بود که طراح لباس بود اگه اشتباه نکنم و مامانش هم خیاط بود...توی یه شرکت طراحی کار میکرد و بعد یه مدت رئیس اون شرکت عاشقش میشد و اینم یادمه که یه فستیوال مد و فشن میرفتن خارج...نه اسم دختره رو یادمه و نه پسره🚶🏻♀️