-
- ارسالات
- 5
-
- پسندها
- 0
-
- دستآوردها
- 1
سلام
وقت بخیر
خیلی وقت پیش یه رمان خوندم
دختره از شوهرش ج
دا میشه چون بچه دار نمیشه
بعد میره با عموی شوهرش ازدواج میکنه ک سن بالاس و بسیار پولدار.
یه تیکه هم یادمه ک باعموعه میرن مراسم نامگذاری بچه شوهر قبلیش یه معرکه راه میندازه.
یا اینکه بر اساس یه افسانه یه گردنبند میگیرن و خون انگشت حلقه شکن رو میریزن تو اون گردنبنده ک همیشه باهاشون باشه و عشقشون ابدی.
کسی میدونه اسمش چیه؟من دارم خل میشم از فکر کردن
وقت بخیر
خیلی وقت پیش یه رمان خوندم
دختره از شوهرش ج
دا میشه چون بچه دار نمیشه
بعد میره با عموی شوهرش ازدواج میکنه ک سن بالاس و بسیار پولدار.
یه تیکه هم یادمه ک باعموعه میرن مراسم نامگذاری بچه شوهر قبلیش یه معرکه راه میندازه.
یا اینکه بر اساس یه افسانه یه گردنبند میگیرن و خون انگشت حلقه شکن رو میریزن تو اون گردنبنده ک همیشه باهاشون باشه و عشقشون ابدی.
کسی میدونه اسمش چیه؟من دارم خل میشم از فکر کردن