رمان اسطوره از پگاهسلام یه رمان خوندم که توش دختر فقیری عاشق یکی از هم کلاسی هاش میشه ولی خب پسره سنش بالا بوده یکم بعدش میره توشرکت همون پسری که عاشقش هس کارمیکنه بعدپشت سر برادر پسره تودانشگاه حرفای خوبی نمیزنن یکی میگه به چندتا دخترتجاوز کرده یکی میگه قاتلِ و... بعدا مشخص میشه که برادر پسرِ توزمان جنگ کشته شدن پدرش ومادرش رو به چشم دیده واسه همین یکم مشکل روحی داره اسم پسره هم آرش بود اگه اشتباه نکنم ممنون میشم اسمش رو بگین