-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
اسم رمانی رو میخوام که دختر توی زلزله بم خانواده‌اش رو از دست میده جز برادرزاده اش
-
برای تایپ رمان خود اینجا کلیک کنید.
-
برای یافتن رمان های بی نام کلیک کنید.
ویژه رمان های گمشده
- نویسنده موضوع Sara
- تاریخ شروع
-
- ارسالات
- 3
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
اسم رمانی میخوام که یک دختری در زلزله بم خانواده اشو ازدست میده جز برادرزاده اش
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من دنبال رمانی هستم که دختر مهماندار هستش و اول رمان پدرش فوت میکنه برای اینکه وسیله ای یا یه امانتی پدرش خونه ی کس دیگه ای بوده مجبور میشه به عنوان خدتمکار یا پرستار وارد اون خونه بشه که دو تا پسر داشتن اسم یکیشونم محمد بوده
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام من دنبال یه رمانی م که دختره اسمشم فکر کنم سوده بود استاد دانش است و پولدار یکی از دانشجوهای ترم بالایی ش ک رئیس دانش گاهم هست عاشقش میشه و ازدواج میکنن تا اینکه خواهر دختره معلوم میشه از شوهر سوده باردار بعد مامان و باباش به خاطر ابروشون میگن سوده باید طلاق بگیره تا خواهر و شوهرش باهم ازدواج کنن
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام
یه رمانی بود که پسرخاله و دخترخاله بودن و عاشق هم بودن و خونشونم تو یه ساختمون بود و دختره هم فک کنم پدرشو از دست داده بود اینا باهم بودن تا اینکه پسره با خواهر دختره ازدواج کرد اونم به اجبار و تهمتی که خواهر دختره بهش زده بود اما بازم دختره رو فراموش نکرد و همش دنبالش بود آخرشم که خواهر دختره فلج شدو پسره هم با دختره ازدواج کرد
کسی خونده؟ اسمش یادم نمیاد حتی اسم شخصیتاش
یه رمانی بود که پسرخاله و دخترخاله بودن و عاشق هم بودن و خونشونم تو یه ساختمون بود و دختره هم فک کنم پدرشو از دست داده بود اینا باهم بودن تا اینکه پسره با خواهر دختره ازدواج کرد اونم به اجبار و تهمتی که خواهر دختره بهش زده بود اما بازم دختره رو فراموش نکرد و همش دنبالش بود آخرشم که خواهر دختره فلج شدو پسره هم با دختره ازدواج کرد
کسی خونده؟ اسمش یادم نمیاد حتی اسم شخصیتاش
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام ببخشید یه رمان میخواستم اسمش یادم رفته شخصیت پسر اسمش شهابه تو یه مهمونی با یه دختر میگیرنش پسره کاملا بی گناه بود و مجبور میشه دختر رو عقدش کنه ولی میبره خونشون و کلی کتکش میزنه هر روز ولی کم کم میفهمه دختره هم بی گناهه و عاشقش میشه
سلام دوستان
من یه رمانی خوندم
که اسم پسر سردار
عموی سردار تو بچگی بهش مزاحمت‌میکنه
سردارم‌مشکلات روانی‌پیدا میکنه
و یه دختری اتفاقی سر راهش قرار میگیره که مجبور میشه باهاش ازدواج کنه .
من یه رمانی خوندم
که اسم پسر سردار
عموی سردار تو بچگی بهش مزاحمت‌میکنه
سردارم‌مشکلات روانی‌پیدا میکنه
و یه دختری اتفاقی سر راهش قرار میگیره که مجبور میشه باهاش ازدواج کنه .
-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دوستان
میشه بگید اسم این رمان چیه؟
پسری به اسم دامون نعیمی که بازیگر معروفی هست بخاطر سرطان مادرش (به زودی میمیره) با دختری (که معمار هستش) ازدواج میکند با شرط اینکه بعد از مرگ مادرش اون رو طلاق بده!
میشه بگید اسم این رمان چیه؟
پسری به اسم دامون نعیمی که بازیگر معروفی هست بخاطر سرطان مادرش (به زودی میمیره) با دختری (که معمار هستش) ازدواج میکند با شرط اینکه بعد از مرگ مادرش اون رو طلاق بده!
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دوستان یه رمانی خونده بودم دختره صاحب شرکت بود بعد یه پسره که خودش پولدار بود و باباشم شرکت داشت با پدرش قهر میکنه و میاد تو شرکت این دختره استخدام میشه فکر کنم پسره به خاطر این قهر کرده بود که میخواستن مجبورش کنن بادختر عمو یانمیدونم بالاخره یکی ازفامیلاش بود ازدواج کنن ولی پسره نمیخواست با اون ازدواج کنه بعد میگذره و این پسره ودختره توی شرکت کم کم عاشق هم میشن ولی دختر عمو پسره دختره رو میدزده و پسره رو مجبور میکنه که باهاش باشه ولی بعد میره به بابای پسره میگه پسرتو به من بی احترامی کرده اما بعدا با آزمایش معلوم میشه اون از اولم دختر نبوده و خودشم اعتراف میکنه که اون پسره رو مجبور کرده بعد شم اون دختره و پسره باهم ازدواج میکنن.
ممنون میشم اسم رمانو بگین
ممنون میشم اسم رمانو بگین
-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- 0
-
- دست‌آوردها
- 1
سلام دوستان یه رمانی خونده بودم دختره صاحب شرکت بود بعد یه پسره که خودش پولدار بود و باباشم شرکت داشت با پدرش قهر میکنه و میاد تو شرکت این دختره استخدام میشه فکر کنم پسره به خاطر این قهر کرده بود که میخواستن مجبورش کنن بادختر عمو یانمیدونم بالاخره یکی ازفامیلاش بود ازدواج کنن ولی پسره نمیخواست با اون ازدواج کنه بعد میگذره و این پسره ودختره توی شرکت کم کم عاشق هم میشن ولی دختر عمو پسره دختره رو میدزده و پسره رو مجبور میکنه که باهاش باشه ولی بعد میره به بابای پسره میگه پسرتو به من بی احترامی کرده اما بعدا با آزمایش معلوم میشه اون از اولم دختر نبوده و خودشم اعتراف میکنه که اون پسره رو مجبور کرده بعد شم اون دختره و پسره باهم ازدواج میکنن.
ممنون میشم اسم رمانو بگین
ممنون میشم اسم رمانو بگین