• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

saba_mp

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام بچه ها یه رمانی بود که دوست پسر دوست دختره بهش تج... میکنه بعد پسر طبقه اول خونشون که دکتره میاد نجاتش میده و کمکش میکنه اسم دوس پسر دوستشم سهیل بود کسی اسم رمان و میدونه اخر سرم اون پسری که کمکش کردع چاقو می خوره
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

saba_mp

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام یه رمانی بود که دوس پسر دوست دختره بهش تج.... میکنه و پسر طبقه اول خونشون که دکتره دختره و نجات میده و کمکش میکنه اسم دوست پسر دوست دخترم سهیل بود اخرش پسری که کمکش کرده چاقو میخوره کسی اسمشو میدونه آیا :)))))
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

نگار جوادیان

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دو تا برادرن تو یه بیمارستا که مال پدرشونه بعد پدره یه شرکت داره و این خانم یه دخترن داشتن که دخترو وقتی نوزاد بود میدوزن حالا دکتر دوست یکی از پرستارای بیمارستانه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Ana

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
21
پسندها
6
دست‌آوردها
3
سلام دوستان کسی اسم این رمان رو میدونه ؟
من کامل نخوندمش تنها همین متن رو یه جایی خوندم


دست به کمر درناکم گرفتم و روی مبل افتادم.
ناله ای بی جانی کردم و به تلفن چنگ زدم.
جنینم یک روزی بود که تکان نخورده بود و من از ترس از دست دادنش نفسم بالا نمی امد.
با استرس شماره‌ اش را گرفتم.
بوق های متداومِ بی جواب اشکانم را جاری کرد که بالاخره صدای بی حوصله اش بلند شد:
-چی می خوای؟ مگه نگفتم وقتی از اون خراب شده میام بیرون دم به دیقه زنگ نزن....خیلی خوشم ازت میاد که باید صدای نحستو تحمل کنم.
دلم از لحن ناملایمش گرفت. هیچ وقت مرا دوست نداشت!
با بغض صدایش زدم.
-آقا آرمان.....
مطمئن بودم ابروهای پر پشت و مردانه اش در هم گره خورده.
-چه مرگته؟ باز که اشکت دم مشکته. خونه بابات مگه جز گوسفند چرونی کاری دیگه ای می کردی که حالا جرعت نیست کسی بهت بگه بالا چشمت ابرو.
بغصم بالاخره شکست. با التماس نالیدم:
-آقا تورو خدا بیایید...بچم...بچم تکون نمی خوره.
انگار ان طرف خط داشت با کسی حرف میزد.
-پرونده هارو بیار خودم برسی میکنم......
اینبار مخاطبش من بودم.
-چی میگی تو؟ باز ادات گرفته می خوای منو از کار و زندگی بندازی؟
بغض و حسرت برای هزارمین بار خِرم را گرفت.
همیشه حال و روز بدم را به سخمه می گرفت.... حتی وقتی برای اولین بار ویار آن توت فرنگی های سرخ و آب دار کنار خیابان را کردم با گفتن اینکه از وجود این بچه سوء استفاده کرده ام و می خوام عقده های خودم را با جیب او خالی کنم برایم نخرید.
-آقا به خدا دروغ نمی گم.... فقط بیایید ببریدم دکتر....من هیچ جارو بلد نیستم.
با حرص غرید:
-حقا که دهاتی بودنت هیچ وقت تغییر نمی کنه... اماده شو تا یک ربع دیگه راننده میفرستم برات. امیدوارم هم خودت هم اون تخم سگ تو شکمت با هم بمی‌رید.
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

riri

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
من یه رمانی رو ناقص خونده بودم دختره رو انگار از زمانی که کوچولو بود دزدیدن انگار فراموشی گرفته بعد که بزرگ شده با یه پسر همکاری میکنن یه نوعی جاسوس میشن بعد میرن یه مهمونی اونجا لو میرن دختره مجبور میشه از یه دره بپره پایینی پسره رو میبرن ازش اعتراف میگیرن هر کسی میدونه خواهشن بگه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

shd95

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
با سلام یک رمان هست در مورد دختری که تنها زندگی میکنه چون با پدرش ( یا عموش) مشکل داشته و دستفروشی هم کرده بعد با یک پلیسی آشنا میشه که اون پسر هم از طرف پدر (یا عموش ) بوده بعد اینا در یک جریانی با یک دلال موادی آشنا میشن که اصرار داره پسر بچه اشو به دختره امانت بسپره چون داشته دستگیر میشده اگر دوستان اسم رمان رو می دونند ممنون میشم بگن
مطمئن نیستم ولی فکنم اسم دختره ستاره بود
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

ایدا اکبری

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام دوستان
من خیلی وقته دنبال هستم که یه دختری هست مادرش فوت کرده و پدرش با یه خانمی ازدواج میکنه
دختره خیلی نامادریش رو اذیت میکنه و خیلی دختر شیطونی هست همه پسر ها رو با اسمهای مختلف میزاره سرکار
نامادریش از برادرش که فکر میکنم اسمش پدرام هست و خارج از کشور زندگی میکنه ازش میخواد که بیاد کمکش و دختره رو رام کنه
در نهایت دختره عاشق برادر نامادریش میشه و وقتی همه چی داره خوب پیش میره بینشون یه نفر عکس های جعلی درست میکنه و میدهخ به پدر دختره و پدرام و هیچ کس حرف دختره رو باور نمیکنه و دختر از خونه فرار میکنه و میره خانواده مادریش رو پیدا میکنه و میره پیش پدربزرگش
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Kosar_m

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سم پسره فرهاد بود و میخواست از پدر دختره انتقام بگیره پدر دختره ثروتمند بود و مثل اینکه ثروت خانواده پسره رو دزدیده بود دختره به شدت مغرور بود و پسره ثروتش رو پس گرفت و دختره رو اسیر کرد و اذیتش میکرد و اینوهم یادمه که دختره بلد بود عربی برقصه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Kosar_m

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سم پسره فرهاد بود و میخواست از پدر دختره انتقام بگیره پدر دختره ثروتمند بود و مثل اینکه ثروت خانواده پسره رو دزدیده بود دختره به شدت مغرور بود و پسره ثروتش رو پس گرفت و دختره رو اسیر کرد و اذیتش میکرد و اینوهم یادمه که دختره بلد بود عربی برقصه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Kosar_m

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
اسم پسره فرهاد بود و میخواست از خانواده یعنی پدر دختره انتقام بگیره که همه ی ثروت اونارو بالاکشیده دختر هم به شدت آدم سرد و مغروری بود مدره دختره میمیره و پسره هم دختره رو توی عمارت به بردگی میگیره و اذیتش میکنه تا عاشقش میشه
لطفا اسمشو بگید
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین