• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

Panah_82

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
24
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام من دنبال یه زمانم که اسم شخصیت ها رو نمیدونم . یه دختره بود خیلی لوس و ناز بود که با پدرش زندگی میکرد بعد با یه پسر دوست میشه که پسره اینو به مهمونی و... می‌بره یشب توی یه مهمونی به دختره مزاحمت می‌کنه و فرداش می‌ره . دختره بعدش حامله میشه و می‌ره دارو بخره که س*ق*ط کنه تصادف می‌کنه یکی از پاهاش کوتاه میشه
عموی پسره که آدم مذهبی وقتی اینو میبینم میاد خواستگاریش و باهاش ازدواج می‌کنه .عمویش ی دختر کوچک هم داره
سلام
اسم رمان : سراب را گفت
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Panah_82

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
24
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
دختری به اسم مریم که پدرش فوت کرده بود و وضع مالی خوبی نداشت ، هر ماه می رفت دندون پزشک و با بیمه یکی از دندوناش رو پر می کرد . اسم خانم دندون پزشک هم پری بود . یه روزی کیارش ، رئیس مریم ، میاد خواستگاریش . مریم هم با اینکه به کیارش علاقه داشته اما یکم وقت می خواد که فکر کنه . بعد یه سری اتفاقات می افته که مریم مجبور میشه بره پیش دکتر زنانی که یکی از آشناهاشون بود. دکتر بهش میگه به خاطر مریضی که گرفته نمی تونه بچه دار بشه. مریم هم به همین خاطر به کیارش جواب منفی میده . چون مادرش بیماری قلبی داشت و برادرش هم کوچیک بود ، نمی تونسته با اونا در مورد مریضیش حرف بزنه . یه روز که میره مطب دندون پزشکش ، پری ، اونجا باهاش درد و دل می کنه و از مشکلش باهاش حرف می زنه . بعدش که از مطب خارج میشه ، تو پارکینگ یه پسر بچه کوچیک رو می بینه که تو ماشین تنهاست و گریه می کنه . دلش می سوزه میره کنار ماشین و بچه رو آروم می کنه . بعدش بابای پسر بچه میاد و می بینه مریم بچه اش رو آروم کرده . ازش تشکر می کنه . مریم هم میگه درست نیست بچه رو تنها تو ماشین ول کنین و برین و ...
مدتی می گذره و مریم باز برای پر کردن دندوناش میره مطب که اونجا پری بهش میگه یه مورد ازدواج خوب برای مریم در نظر داره که هم می تونه خرج عمل قلب مادر مریم رو بده و هم اینکه با بچه دار نشدن مریم مشکل نداره . مریم هم بهش بر می خوره و یه مدت نمیره مطب پری اما بعدش مریضی مادرش عود می کنه و میرن بیمارستان . دکتر بهش میگه مادرش باید هر چه سریع تر عمل بشه . مریم هم مجبور میشه زنگ بزنه به پری و از پیشنهادش استقبال کنه . یکی دو روز بعد پری با همون مردی که قبلا با مریم تو پارکینگ ملاقات داشت ، میاد برای خواستگاری . تو مراسم مریم و مادرش متوجه میشن مرده شوهر پریه و اسمش کسراست . پری سرطان داشته و می خواسته برای شوهرش زن بگیره که بعد از مرگ پری برای پسرشون مادری کنه .
بالاخره به هر ضرب و زوری بود کسرا و مریم ازدواج می کنن . کسرا خرج عمل مادر مریم رو میده و براشون آپارتمان می خره . مریم هم هر یه مدت یه بار میره خونه کسرا و پری تا پسرشون بهش عادت کنه .
یادمه که کسرا و پری پیانو می زدن و با هم می خوندن . پری هم یه بار مریم رو به مهمونی دعوت کرده بود . اونجا کلی با دوستاش مسخره اش کردن . مریم هم ناراحت شد و رفت تو اتاق گریه کرد . کسرا هم رفت دنبالش و اونجا بهش گفت دوستش داره .
مریم اما بعد از یه مدتی میزاره میره شمال . جواب تلفن های کسرا رو نمیده . کسرا هم پیداش می کنه و بر می گردونتش . آخرش هم پری می میره و مریم میره خونه کسرا زندگی می کنه . بعد از یه مدتی هم می فهمه حامله است . میره پیش دکتر زنانی که آشناشون بود و قبلا رفته بود پیشش . دکتره هم بهش میگه به خاطر دلیلی که یادم نیست ، می خواسته از مریم و خانواده اش انتقام بگیره. برای همین به دروغ گفته بود که مریم نازاست .
مریم هم میره پیش کسرا و بهش میگه حامله است . کسرا هم کلی خوشحال میشه و با هم به خوبی و خوشی زندگی می کنن

کسی اسم این رمان رو می دونه ؟ قلمش خیلی قوی بود . من هم خیلی وقته دنبالشم اما هنوز نتونستم پیداش کنم .
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Ahm

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمانی بود کح اسم پسره سورن بود توی تیمارستان نگهش میداشتن
یه دختری میشه دکترش به ساتیا
ساتیا اولش از سورن میترسه چون فک میکنه اون یه روانیه کح قتل کرده مادرشو کشته
ولی بعدش متوجه میشه کح سورن یه نابغس و اونو اینجا زندانیش کردن تا ازش برای درست کردن یه ماده ای سو استفاده کنن
سلام
اسمش مرد دیوانه ی من هست
این رمان پنج تا جلد داره
مات
ارباب بی برده
مرد دیوانه من
جلد دوم مات
ناردونه برفی
اینا رو باید به ترتیب خوند
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
آخرین ویرایش:

cheshmdarya

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
دنبال یه رمانی میگردم که گمش کردم حالا هم اسمش یادم نیست
رمان درمورد دختری به نام آرامه که با خانوادش که فقیر هستن توی جای فقیر شهر زندگی میکنن اینا زندگی نسبتا خوبی داشتن که بابای آرام که اسمش محمد هستش معتاد میشه بعدش باباش مامانش الناز و هم معتاد میکنه آرام یه خواهر داره به اسم مرضیه و یه برادر کوچولو به اسم علی که چهار سالشه آرام میفهمه که فرزند واقعیه خانوادش نیست و از اون خونه میره و یه آگهی میبینه برای خدمتکاری میره و تو یه خونه ی خیلییی بزرگ و صاحب پولدار خدمتکار میشه که اسم صاحب خونه آرمین هستش و این آرمین هم به دنبال انتقام از یه مرد به نام اصلانی هستش که به نامزدش آذرخش مزاحمت کرده
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

cheshmdarya

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
من به دنبال رمانی هستم که گمش کردم و اسمش و یادم نیست
رمان در مورد دختری هستش که تو یه جای فقید شهر زندگی میکنن اسم بابای آرام محمد اسم مامانش الناز یه خواهر بزرگ داره که اسمش مرضیه هستش و یه برادر کوچک داره که چهار سالشه اسمش هم علی هستش خب این خانواده زندگی نسبتا خوبی داشتن که بابای آرام معتاد میشه و بعدش مامان آرام و هم معتاد میکنه و آنقدر بی غیرت که از دختر بزرگش مرضیه استفاده میکنه تا پول موادش جور بشه
آرام میفهمه که بچه واقعیه این خونواده نیست و از اونجا میره و تویه آگهی میبینه که دنبال خدمتکار می‌گردن آرام هم میره و تو یه خونه که ۷ طبقه است خدمتکار یه پسر پولدار به اسم آرمین میشه این آرمین پنج سال پیش نامزد داشته به اسم آذرخش که مردی به نام اصلانی به نامزد آرمین یعنی آذرخش مزاحمت میکنه و آرمین هم میخواد از اصلانی که زندگیش و خراب کرده انتقام بگیره
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

cheshmdarya

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
3
پسندها
0
دست‌آوردها
1
دنبال یه رمانیم که در مورد دختری به نام آرام هستش که با خانوادش تو جای فقیر شهر زندگی میکنن (اسم بابای دختره محمد اسم مامانش الناز و یه خواهر بزرگتر داره به اسم مرضیه و یه برادر کوچیک چهارساله داره به اسم علی ) بابای آرام معتاد میشه و مامان آرام و هم معتاد میکنه بابای آرام حتی میخواسته برای جور کردن پول موادش پسر چهارسالش و هم بزاره مزایده و بفروشه ولی خواهر بزرگ آرام مرضیه نمیزاره و میگه. به جاش من هر کاری بخوای میکنم
خلاصه اینکه آرام میفهمه دختر واقعی آیه این خانواده نیست و از خونه میره و یه آگهی میبینه که به یه خدمتکار نیاز دارن آرام هم میره خدمتکار یه پسر پولدار به اسم آرمین میشه که( آرام همیشه تو دلش به پسره میگه مرفه بی درد) آرمین پنج سال پیش یه نامزد داشته به اسم آذرخش که سه پیرمرد پولدار به نان اصلانی که از آذرخش خوشش میاد به آذرخش نامزد آرمین مزاحمت میکنه و به همین دلیل آرمین پنج ساله که در تلاشه که از اصلانی انتقام بگیره و در این میان هم آرام عاشق این آرمین میشه که تو دلش مرفه بی درد خطابش میکنه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

yaldadanesh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
7
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام میشه اسم این رمان رو بگین ممنون میشم
دختری به اسم سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهیش میشه اما وقتی با خواهرش آشناش میکنه عاشق هم میشن و رادمان با خواهر سودا ازدواج میکنه سودا برای فراموش کردم رادمان به خارج از کشور میره تا ادامه تحصیل بده و بعد چهارسال بر میگرده ایران تا اینجا شو یادمه
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

yaldadanesh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
7
پسندها
0
دست‌آوردها
1
کسی اسمشو نمیدونه ایا؟
من خوندم رمان رو مرد دیوانه من جلد دومش هنوز نیومده
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

R҉.....

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام رمانی بود که دختره از خارج میاد ایران به نیت انتقام گذشته مادرش
طوری میشه مجبوره با داییش ازدواج کنه فقط میخواست انتقام بگیره ولی بعد عاشق میشه
بعد اخرش متوجه میشن دایش نیست چون اون دختر واقعی اون زن نبوده و مادرش به خاطر سرطان میمره کسی اسمشو میدونه😕
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب

Fff

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
یه رمان ود دختره و پسره فکر کنم از طریق دوستاشون با هم آشنا میشن ولی بعد یه مدت پسره دختره رو به یه دلیل نامعلوم ترک میکنه و فکر کنم به خارج میره بعد چند سال هم برمیگرده اما دختره دیگه نمیخواد البته هنوز دوسش داره
 
انجمن رمان دانلود رمان تایپ رمان دانلود pdf کتاب
بالا پایین