-
- ارسالات
- 1
-
- پسندها
- 1
-
- دستآوردها
- 3
سلام
دنبال یک رمان تخیلی میگردم یک دختر با مادرش میاد به روستای اجدادی لب دریا و بعدا میفهمه همه اهالی و خودش جادوگرن قدرت پیشگویی و غیره داره و دشمن اصلی هم یه مرده که بعدا میفهمه پدرشه و با عناصر و طبیعت و ... کار میکنن و باید محفل دوازده نفره داشته باشن پدر و مادرا این چیزا رو انکار میکننن ولی پدر بزرگ مادر بزرگا کمکشون میکنن
دنبال یک رمان تخیلی میگردم یک دختر با مادرش میاد به روستای اجدادی لب دریا و بعدا میفهمه همه اهالی و خودش جادوگرن قدرت پیشگویی و غیره داره و دشمن اصلی هم یه مرده که بعدا میفهمه پدرشه و با عناصر و طبیعت و ... کار میکنن و باید محفل دوازده نفره داشته باشن پدر و مادرا این چیزا رو انکار میکننن ولی پدر بزرگ مادر بزرگا کمکشون میکنن