• کاربران گرامی انجمن مجهز به سیستم تشخیص مولتی اکانت می باشد چنانچه مولتی اکانت دارید سریعا به خصوصی مدیریت کل مراجعه کنید اگر نه اکانت مولتی شما بن و اخطار جدی و همیشگی خواهید گرفت!

Mismis

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام، دوستان کسی اسم این رمان رو میدونه
اسم دختره یادم نیست ولی یادمه نویسنده تئاتر و فیلمنامه نویس بود، موهای نارنجی داشت که بخاطر تنفرش همیشه اونارو رنگ میکرد
برای ساخت یکی از فیلمنامه هاش با ی تهیه کننده قرارداد میبنده که فکرکنم اسمش سامان بود، پسرخاله سامان هم بعنوان بازیگر توی اون فیلمه و اسمش ایاز هست،
ایاز عاشق دختره میشه و کلی اذیتش میکنه
ممنون میشم اگه اسمشو میدونین بهم بگین:)
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

AZITA

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
بسم ایزد لایزال
سلام
کاربران عزیز اگر رمانی هست که اسمش رو فراموش کردید و فقط قسمت‌هایی ازش در خاطرتون هست اینجا درجش کنید تا دوستان اگر اسمش رو می‌دونستند ذکرش کنند.
نکات مهم:
۱_ از پرسش اسم رمان‌هایی که باز و صحنه‌دار هستند جدا بپرهیزید چون بدون اطلاع قبلی پاک خواهد شد!
۲_ اگر پاسختون داده نشد یا اشتباه پاسخ دادند لطفا از تأکید زیاد بپرهیزید کمی بگذره جوابتون داده میشه.
۳_ از ایجاد تاپیک جداگانه برای پرسش اسم رمان، یا نظر دهی راجع به رمان‌ها خودداری کنید.
سپاس
سلام بچه ها یه رمان بود پسره اسمش ارش بود اسم دختره یادم نیست پسره خارج از کشور بود پسرعموی دختره بود میاد ایران با خانوادش بچه بودن بعد این دختره دخترعموشم خونه اش بود بعد ارش عاشق دختر عموش اسم دخترعموش نفس بود میشه بعد ایدیش ب نفس میده و برمیگردن خارج وقتی میرن نفس میخواد ایدی بندازه دور ک دختره ازش میگیره میگه من ب جای تو باهاش حرف میزنم بعد این چای نفس باهاش حرف میزنه تا اینکه چندسال میگذره پسره میاد ایران بخاطر نفس ک باهاش ازدواج کنه میفهمه نفس اونی نیست ک باهاش حرف میزده و ب این دختره میگه تو بودی و تو تایپ من نیستی تو رفتارت پسرونه اس ابروهات هنوز برنداشتی و…. و بعد برمیگرده خارج دختره ضربه عشقی میخوره و با یه دختره دوست میشه ک مربی رقصه ک فکر کنم اسم دختره مهناز بود ک مربی رقص بود دختره کمکش میکنه اخلاق و رفتارش دخترونه بشه و کمکش میکنه رقص یاد بگیره بعد این دختره کلا عوض میشه بعد چندسال پسره باز میاد ایران این دختره میبینه اهان راستی دختره داخل والیبال هم مقام آورده و داخل تیم ملی هم قبول شده بود
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

Hodam

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یه رمانی بود اسمشو یادم نمیاد
درمورد یه دختریه که وقتی از جاده جنگل رد میشد اشتباهی با یه جگوارنما(شیفتره به انسانم تبدیل میشن) حامله تصادف کرد و اونو گشت شوهرش هم دنبال دختره اومد تا پیداش کنه و ازش انتقام زن و بچه هاش رو بگیره
کسی اسم رمانشو میدونه؟
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

samira 1992

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام وقتتون بخیر.من دنبال یه رمانم اسمش یادم نیست.راجع به زندگی یه دختر که از بچگی مادرشو از دست داده.مادر دختر وقتی جوون بوده عاشق یه پسرمیشه مخفیانه باهم ازدواج می‌کنند وفرارمیکنند و زن حامله میشه تو بارداریش پسره ولش میکنه.یه مرد دیگه که خیلی زنه ارو ازقبل دوس داشته و وقتی زنه ارو گم میکنه با یه دختر شبیه زنه ازدواج میکنه بعد چندسال مردزنه ارو پیدامیکنه و زنه قبل مرگش بچه اشو میسپره به مرد.اسم مرد رضاس.رضا دختره ارو میبره پیش زنش و دختره کنار خانواده رضا بزرگ میشه.رضا یه پسر داره که بخاطر وجود دختره اصلا محبت ندیده وباکینه از دختره بزرگ میشه زن رضا ازش جدامیشه ومیره خارج و پسرش فک میکنه بخاطر دختره مامانش از رضاجداشده.دختره حییون خونگیش یه کلاغ سیاه که از بچگی نجاتش داده وبزرگش کرده.دختره۱۶/۱۷سالش میشه درسش عالی بوده رضاروعمورضاصدامیزده.رضامیره سرکاری توراه برگشت تلفنی بادختره حرف میزنه و بهش میگه اگه امسالم کارنامه ات عالی باشه یه کادو عالی پیشم داری.بادختره در حال حرف زدنن که رضا تصادف میکنه و درجا میمیره.پسر رضا که الان یه جوون۲۶/۲۷ساله اس وتا این سن با کینه از دختره بزرگ شده وقتی خبرتصادف رو دختره بهش میده تا حد مرگ دختره ارو میزنه و دختره بیهوش میشه و از ترس لال میشه.بعدهم که بهوش میاد دختره ارو مستخدم خونه میکنه و میگه اگه میخای بمونی باید خدمتکارانت بشی.از اون طرف هم تمام امکانات دختره ارو ازش میگیره و اونومیفرسته اتاق خدمتکارا.پدر واقعی دختره سروکله اش پیدامیشه و اونم بخاطر ارثی که به دختره رسیده اونو میخاد ببره پیش خودش.دختره بدون اینکه بدونه از ترس اذیتای پسره میره خونه پدرش ولی اونجا پسرعموش میخادبهش تجاوزکنه دختره ازاونجاهم فرارمیکنه و میره خونه یکی از دوستاش.دختره عاشق پسر عمورضاس اما دلش شکسته پسرعمورضا هم کم کم عاشقش میشه و دنبال جبران اذیتایی که به دختره کرده میفته
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

Manliness

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام رمانی ک خونده بودم اسم دختره بهاره و اسم پسره ماهان.ماهان دختره رو کنار خیابون پیدا میکنه و ب خونش میاره و بعد رابطه هایی ک باهم داشتن میخان باهم ازدواج کنن ک روز عروسی دختری ک مادرماهان انتخاب کرده بود بلایی سر بهار میاره
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

Manliness

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام رمانی ک خونده بودم اسم دختره بهاره و اسم پسره ماهان.ماهان دختره رو کنار خیابون پیدا میکنه و ب خونش میاره و بعد رابطه هایی ک باهم داشتن میخان باهم ازدواج کنن ک روز عروسی دختری ک مادرماهان انتخاب کرده بود بلایی سر بهار میاره
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

satareh

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام مد یه رمان و خوندم تا اول هاش بعد گوشیم هنگ کرد پاک شد کلش الان میخوام بخونمش لطفاً کمکم کنید
داستان در مورد دختر خل و چلی بود که پدر و مادر نداشت و چهار تا داداش هاش داشت بعد این دختر شیطون ما عاشق رییس داداش میشه و میخواد باهاش ازدواج کنه و به داداش هاش میگه من اینو میخوام اما داداش هاش مخالفت میکنن و به رییسشون که دوستشون هم بود میگن که تو خیلی پولداری و به ما نمی‌خوری و اینا اما ...
بقیشو نخوندم لطفاً اگه خوندیم سریع جواب بدید
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

sarv

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام یه رمان بود که به دختره مهمانان دار بود و یه خواهر داشت که خیلی دوستش داشت و میمیره و خانوادش خلافکار بودن و یه تراشه تو بدن دختره بود بعد مدتی دختره میدزدن به خاطر اون تراشه اسم رمان و اسم نویسنده کسی می‌دونه؟ اسم شخصیت فرعی فکر کنم نیلوفر بود که دوست دختر مهمان دار بود و اسم یه مرد که خواهر دختر مهمان دار میخواست فکر کنم مسعود بود میگم که اسما یادم نیست
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

حوری جون

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
2
پسندها
0
دست‌آوردها
1
سلام
یک رمانی بود دوتاخواهر دوقلو شبیه هم بودن
ولی یکی پیش مادرش بود،اون یکی پیش پدرش
پدرش معتاد بود خیلی زجر و سختی کشید
تا اینکه یک پسرروانشناس مشکلش رو حل کرد
ولی دختره میره کرج زندگی میکنن
برای پرستاری میره خونه ای که پسر روانشناس انجا که خونه دوستش بوده میبینتش
با کلی سختی و فراز رو فرود هم با هم ازدواج میکنن
سکانس پایانی رمان هم تولد برای پسره بود
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

moh.s

تازه وارد
کاربر رمان فور
سطح
0
 
ارسالات
1
پسندها
1
دست‌آوردها
1
سلام،اسم رمانی که دختره خانواده اش مذهبی ان با نامادری و پدرش زندگی میکنه،بعد از اون میره بدکار خونه،و یه پسر مذهبی عاشقش بود پیداش میکنه و باهم ازدواج میکنن
 
انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان
بالا پایین