ویژه رمان های گمشده

[نازنین سپیده]

سلام
یه رمان بود که هر روز داخل خونهشون دعوا بود (یعنی پدر و مادرش بخاطر اینکه داخل روز مسابقه حامله شده بود و نتونست مسابقه بده بخاطر همین هروز دعوا میکردن)این دختره به خاطر این دعوا ها بی اعتماد به نفس بار اومد و خیلی خجالتی بود و دوتا برادر داشت(برادراش هم دختره رو مقصر این دعواها میدونستن)تا اینکه دختر با ی پسر آشنا میشه پسر قضاوت می‌کنه و ولش می‌کنه و دختره می‌ره خارج و یکی از اقوامشون بود فک کنم زندگی می‌کنه ...... لطفا اسم رمان رو پیدا کنیدخیلی دنبالشم 😭

شهربازی اسم دخترم ارامه

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[نازنین سپیده]

سلام دنبال یه رمانی ام که درباره پسر نقاشیه که با وجود استعداد زیادش و خانواده خوب و پولدارش درگیر اعتیاد میشه و اینجا یه دختری از طرف مادر طرف میاد تا ازش پرستاری کنه و یه جورایی ترکش بده ولی عاشق هم میشن. یه صحنه باحال هم داره وقتیه ک ساقی پسره میخواسته ب دختره حمله کنه ولی پسره با وجود نعشگی از دختره محافظت میکنه. اسمشو لطف میکنین؟

پرستارمن

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[نازنین سپیده]

سلام من دنبال یه رمان میگردم اسم دختره بهار بود پسره بازیگره دختر باردار میشه اسم دخترش و ایلین میزاره وقتی باردار بود عقد یه پسر جانباز میشه که چتد روز بعدش شهید میشه چندسال بعد دختره با پسره بازیگر همسایه میشن
کسی اسمشو میدونه بگه لطفاً خیلی دنبالش میگردم کمکککک

فک کنم منظورت اسوه ی نجابته ک اسمش مریم بود نه بهار

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[R.S]

سلام وقت بخیر
چندسال پیش یه رمان خوندم اسمش یادم نیست، دختر داستان و استادش هاشق هم بودند ولی قبل از اینکه ابراز احساست کنند استاد بر اثر سانحه نابینا شد و اون دختر به طور ناشناس پرستارش شده بود و استادش بعد از اینکه بینا شد متوجه میشه اون دختر پرستارش بوده
لطفا اگه اسم رمان می دونید بگید متشکرم

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[R.S]

سلام وقت بخیر یه رمان خوندم اسمش یادم نیست،دختر داستان واستادش عاشق هم بودند ولی قبل از اینکه ابراز احساست کنند استاد بر اثر سانحه ای نابینا میشه و دختره به طور ناشناس پرستاریش میکنه و استادش بعد از اینکه بینا شد متوجه میشه اون دختر پرستارش بوده
لطفا اگه اسم رمان می دونید بگید متشکرم

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[mdfar]

سلام چند سال پیش یه رمانی میخوندم که شخصیت دخترش خیلی ملوس بود و مادرش مریض میشه باید برای درمان برن خارج اژ ایران…از طریق یه اشنایی با پسری اشنا میشه که اسمش تورج بوده و قراره تو مدت درمان مادرش پیش اون زندگی کنن..فکز کنم توزج طراح لباس بوده و اونجا این دو عاشق هم میشن …مادر درمانش اوکی نمیشه و فوت میکنه و مجبور به برگشت میشن اینا …اما دل دختره با تورجه و یه روز بی خبر میبینه تورج برگشته ایران …

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[mdfar]

سلام لطفا نام این رمان
شخصیت اصلب مردش تورج بود و تو المان بود و طراح لباس … دختره که اسمش یادم نیست براس عمل مادرش میاد پیش توزج و حین درمان مادرش اینا عاشق هم میشن …اما مادره فوت میکنه و دختره مجبوره برگرده ایران…تو زمان ناراحتی و حال بدش یهو میبینه بارداره و زمانی که خودش رو تنها حس میکنه میبینه تورج بخاطرش برگشته ایران

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[aysoda403]

سلام
من یه تیکه از یه رمان خوندن شایدم بنر بود ولی لطفا اگه کسی داره یا اسمشو میدونه بگه ،اینجوری بود که یه دختر از خانوادش دور میشه و میره کیش اگه اشتباه نکنم و توی یه هتل کار نظافت انجام میده و برادراش قراره بزور به روستاشون برش گردونن و شوهرش بدن اینم برای جلوگیری از این تصمیم برادراش از اتاق یکی از تاجرهای پولدار که تو هتلشون اقامت داره یه ****** پیدا میکنه وقبل اومدن برادراش این فکر به سرش میوفته که ازش استفاده کنه و باردار بشه و استفاده هم میکنه و موضوعو هم برای دوستش تعریف میکنه
همینقدرشو خوندم

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[aysoda403]

سلام
من یه تیکه از یه رمان خوندن شایدم بنر بود ولی لطفا اگه کسی داره یا اسمشو میدونه بگه ،اینجوری بود که یه دختر از خانوادش دور میشه و میره کیش اگه اشتباه نکنم و توی یه هتل کار نظافت انجام میده و برادراش قراره بزور به روستاشون برش گردونن و شوهرش بدن اینم برای جلوگیری از این تصمیم برادراش از اتاق یکی از تاجرهای پولدار که تو هتلشون اقامت داره یه ****** پیدا میکنه وقبل اومدن برادراش این فکر به سرش میوفته که ازش استفاده کنه و باردار بشه و استفاده هم میکنه و موضوعو هم برای دوستش تعریف میکنه
همینقدرشو خوندم

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان

[نازنین سپیده]

سلام لطفا نام این رمان
شخصیت اصلب مردش تورج بود و تو المان بود و طراح لباس … دختره که اسمش یادم نیست براس عمل مادرش میاد پیش توزج و حین درمان مادرش اینا عاشق هم میشن …اما مادره فوت میکنه و دختره مجبوره برگرده ایران…تو زمان ناراحتی و حال بدش یهو میبینه بارداره و زمانی که خودش رو تنها حس میکنه میبینه تورج بخاطرش برگشته ایران

فک کنم منظورتون بی پناهم پناهم ده هست اسم دخترهم گلسا بود

 

انجمن رمان دانلود رمان دانلود رمان تایپ رمان