-
- ارسالات
- 2
-
- پسندها
- -1
-
- دستآوردها
- 1
سلام یه رمانی بود که سه تا خواهر بودن میرفتن دانشگاه اسم یکیشون باران بود و فقیر بودم یکم بعد تو دانشگاه سه تا پسر بودن که خیلی پولدار بودن همه دخترا دوسشون داشتن ولی این سه تا خواهر با این ۳ تا پسر اولش دشمن بود کلی همو اذیت کردن حتی پسرا دخترا را رو با چیزایی که میترسیدم روبهرو کردن مثل اینکه یکی از دخترا از آسانسور میترسید بعد ت آسانسور زندانی کردن اخر داستان هم یکی از دخترا تصادف میکنه ممیره این رمان رو توی روبیکا خوندم ولی اسم رو یادم نمیاد لطفت بگید
