منم دنبالشم اسمش نیسسلام من دنبال ی رمان میگردم پسر اسمش پدرانه دخترع مارال مارال تو یه مهمونی میگیرن میبرن کلانتری ولی اونجا دوست برادرشو میبینه پدرام خانواده دخترع هم مذهبی سختگیر حالا یه اتفاقایی میشه اسم رمان میشه بگید؟!
منم دنبالشم اسمش نیسسلام من دنبال ی رمان میگردم پسر اسمش پدرانه دخترع مارال مارال تو یه مهمونی میگیرن میبرن کلانتری ولی اونجا دوست برادرشو میبینه پدرام خانواده دخترع هم مذهبی سختگیر حالا یه اتفاقایی میشه اسم رمان میشه بگید؟!
رمان ماه و ماهی بودیمدنبال یه رمان ایرانی آنلاین میگردم که دختره به خاطر مرگ خالش جلوی چشمش افسردگی گرفته بعد با خوردن مشروب خودشو آروم میکنه و به همین خاطر پدر و مادرش طردش کردن بعد میان از تهران کوچ میکنند به یکی از شهرهای خراسان رضوی بعد دختره بیماری قلبی داره همسایه دیوار به دیوارشون یه خانواده مذهبی هستن که حوض دارن وسط حیاطشون دختره هم نقاشه و عاشق پسر همسایه که خلبان هم هست میشه اولین دیدار هم از کنار پنجره هست وقتی که پسره با لباسهای سفیدش نشسته کنار حوض و دختره میبینن و نقاشیشو میکشه
کسی اسم این رمان رو نمیدونه ؟!رمانی ک کاراکتر های اون تپش و آیهان بودن ک در واقعیت دختر عمو پسر عمو بودن اما همه اونها رو خواهر برادر میدونستند چون بعد مرگ پدر تپش پدر آیهان با مادرش ازدواج کرده و آیهان ی دورگه آمریکایی ایرانی چشم آبی ک از نیویورک برمیگرده برای همیشه و جراح قلب و عروق و میخواد ب همه بگه ک تپش رو میخواد اما تپش ب خاطر نسبتی ک همه بهشون میدن میترسه ولی بعد یک مدت دلشو بهش میبازه ک در اون صورت آیهان رفته خواستگاری دختر عموش ساره ک این ازدواج ی ازدواج صوری برای محافظت از تپش ک تپش هم برای اینکه از آیهان محافظت کنه باید ازش دوری کنه اما نمیتونه
و اینکه تپش ب خاطر کاری ک پسر عمه اش سیاوش باهاش کرده آسم داره