-
- ارسالات
- 384
-
- پسندها
- 404
-
- دستآوردها
- 63
کمند:خب من به داداش دارم که باهاش قبلا اشنا شدی
اراد:بله خانم چقدر با اون داداشش منو حرص داد
کمند:اونکه حقت بود
اراد:چرا اونوقت
کمند:چون که خودت نمیدونی حرص خورت چقدر ملسه؟
اراد:که حرص خوردنم ملسه
ککمند:وااای اره چه کیفی میداد
اراد:من چیزای دیگم دارم که خوردنش ملسه ها
چشمام از حدقه زد بیرون این چرا انقدر بی حیا شده جدیدا
با مشت زدم تو بازوش و گفتم
کمند:خجالت بکش واقعا خجالت نکشیدی این حرفو زدی
اراد:نخیرم خانم کوچولو خیلی منحرف تشریف دارن من منظورم لواشکام بود که تو ساکمه
کمند:اره منم که عر عر بعدم مگه نگفتم نگو کوچولو بهم
اراد:خب کوچولویی
کمند:منم گفتم بهت اونسری کوچولو اونجاته
اراد:منم بهت اونسری گفتم می خوای نشونت بدم ببینی کوچولوی یا نه
دستامو گذاشتم دو چشمامو گفتم
کمند:واااای اراد تو چرا انقدر پرو شدی؟
اراد:ادم باید در کنار خانومش پرو باشع دیگه
اراد:بله خانم چقدر با اون داداشش منو حرص داد
کمند:اونکه حقت بود
اراد:چرا اونوقت
کمند:چون که خودت نمیدونی حرص خورت چقدر ملسه؟
اراد:که حرص خوردنم ملسه
ککمند:وااای اره چه کیفی میداد
اراد:من چیزای دیگم دارم که خوردنش ملسه ها
چشمام از حدقه زد بیرون این چرا انقدر بی حیا شده جدیدا
با مشت زدم تو بازوش و گفتم
کمند:خجالت بکش واقعا خجالت نکشیدی این حرفو زدی
اراد:نخیرم خانم کوچولو خیلی منحرف تشریف دارن من منظورم لواشکام بود که تو ساکمه
کمند:اره منم که عر عر بعدم مگه نگفتم نگو کوچولو بهم
اراد:خب کوچولویی
کمند:منم گفتم بهت اونسری کوچولو اونجاته
اراد:منم بهت اونسری گفتم می خوای نشونت بدم ببینی کوچولوی یا نه
دستامو گذاشتم دو چشمامو گفتم
کمند:واااای اراد تو چرا انقدر پرو شدی؟
اراد:ادم باید در کنار خانومش پرو باشع دیگه